جدول جو
جدول جو

معنی مومسه - جستجوی لغت در جدول جو

مومسه
(مِ سَ)
زن تباهکار. ج، مومسات، موامیس. (منتهی الارب، مادۀ وم س) (از آنندراج) (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از موسسه
تصویر موسسه
تشکیلات یا سازمانی برای انجام کارهای خاص
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مومنه
تصویر مومنه
مؤنث واژۀ مؤمن، متدین، با ایمان، از نام های خداوند، خطابی معترضانه به مردان، چهلمین سورۀ قرآن کریم، مکی، دارای هشتادوپنج آیه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از موسه
تصویر موسه
زنبور، حشرۀ کوچکی از راستۀ نازک بالان، چهار بال نازک و نیش زهرآلود
فرهنگ فارسی عمید
(مُ وَقْ قَ سَ)
ابل موقسه، شتران گرگین. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (از آنندراج)
لغت نامه دهخدا
(مو مَ / مِ)
نهال خرد که از بن ریشه درختی روید و باغبان آن را با کمی ریشه جدا کند و جای دیگر نشاند. کردو. نهال. نهال خرد. نهال کوچک ریشه دار. (یادداشت مؤلف). موما (در تداول مردم آذربایجان). و رجوع به نهال شود، قلمه. (یادداشت مؤلف). رجوع به قلمه شود
لغت نامه دهخدا
(سَ / مَ سَ)
زنبور. (ناظم الاطباء) (جهانگیری). زنبور را گویند. (انجمن آرا) (آنندراج). به معنی زنبور باشد و آن پرنده ای است گزنده. (برهان)
لغت نامه دهخدا
(سِ)
خزه. (از لغات فرهنگستان ایران). رجوع به خزه شود
لغت نامه دهخدا
ناحیتی است (از هندوستان) به چین و طوسول پیوسته و ایشان را حصارها و بناهای استوار است و مشک بسیار خیزد. (حدود العالم ص 65)
لغت نامه دهخدا
(مُ وَرْ رَ سَ)
تأنیث مورس. رنگ شده به گیاه ورس. (ناظم الاطباء). و رجوع به مورس شود
لغت نامه دهخدا
(مَ)
موماء. بیابان. ج، موامی. (ازمنتهی الارب) (ناظم الاطباء). و رجوع به موماء شود
لغت نامه دهخدا
(مُ خَمْ مَ سَ)
مسئله ای است از مسائل فرائض که در آن پنج صحابی اختلاف کرده اند، علی (ع) و عثمان و ابن مسعود و زید وابن عباس رضی اﷲعنهم. (منتهی الارب) (از ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(مُ خَمْ مِ سَ)
فرقه ای از غلاه که می گفتند ’سلمان فارسی’ و ’مقداد’ و ’عمار’ و ’ابوذر غفاری’ و ’عمر بن امیۀ ضیمری’ از طرف خداوند مأمور ادارۀ مصالح عالمند و به سلمان مقام رسالت میدادند. (خاندان نوبختی اقبال ص 263). به صیغۀ اسم فاعل باب تفعیل، به نوشتۀ مقباس مامقانی و مستظرفات بروجردی، عنوان فرقه ای است از غالی مذهبان که پنج نفر. سلمان و ابوذر ومقداد و عمرو بن امیۀ ضمری را از طرف رب جلیل که به زعم ایشان حضرت امیر المؤمنین (ع) است پیغمبر و موکل بمصالح عالم دانند. (ریحانه الادب ج 5 ص 265). آنچه از عقیدۀ قاسم کرخی و فرزندانش برمی آید آن است که مخمسه معتقد بودند محمد و علی و فاطمه و حسن و حسین به صورت اشباح نور لم یزل ولایزال خواهند بود و به همین جهت است که آنان را مخمسه خوانند. (معجم البلدان ج 7 ص 236 ذیل کرخ البصره). مخمسه حضرت امام حسین (ع) را.... غایب و مستتر و حجت منتظر می دانند. (روضات الجنات چ قدیم ص 555 مکرر)
لغت نامه دهخدا
(صِ لَ)
آمیخته و شوریده شدن کار. مسماس. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد ذیل مادۀ م س م س) (آنندراج). رجوع به مسماس شود
لغت نامه دهخدا
(قَمْ)
دهی است به اصفهان. (منتهی الارب) (از معجم البلدان)
لغت نامه دهخدا
(مُ وَمْ مَ)
شتر هنوز ریاضت نایافته. (منتهی الارب) (آنندراج) (از ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
تصویری از موسه
تصویر موسه
زنبور
فرهنگ لغت هوشیار
مومنه در فارسی مونث مومن بنگرید به مومن مونث مومن زنی که بخدا و رسول ایمان دارد، جمع مومنات
فرهنگ لغت هوشیار
موسسه در فارسی مونث موسس: بنگاه مونث موسس: تاسیس شده بنیاد نهاده، بنگاه سازمان اداره، جمع موسسات
فرهنگ لغت هوشیار
مخمسه در فارسی مونث مخمس: پنجینه، پنجگوشه، پنج باوریان گروهی که پنج تن از یاران پیامبر (ص) را گردانندگان راستین جهان می دانستند سلمان مقداد عمار ابوذر غفاری و عمر بن امیه صیمری مونث مخمس جمع مخمسات
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از موسه
تصویر موسه
((س))
زنبور
فرهنگ فارسی معین
تصویری از موسسه
تصویر موسسه
بنیاد، نهاد، سازمان، بنگاه
فرهنگ واژه فارسی سره
اداره، بنگاه، بنیاد، دایره، سازمان، نهاد
فرهنگ واژه مترادف متضاد