- مولف
نوشته ای که مطالبی در آن گردآوری شده، تالیف شده
معنی مولف - جستجوی لغت در جدول جو
- مولف
کسی که مطالب کتابی را گردآورده باشد، تالیف کننده
- مولف
گرد آمد فراهم آمده، نوشته ماتیکان، در آمیزه زبانزد فرزانی، یکی از شیوه های دبیره کنونی فارسی و تازی گرد آورنده فراهم آورنده، نویسنده فراهم آوردنده گرد کننده، آنکه مطالبی در یک یا چند موضوع فراهم آورد و کتاب یا رساله سازد، جمع مولفین: رسمی قدیم است وعهدی بعید تا این رسم معهود ومسلوک است که مولف و مصنف در تشبیب سخن و دیباجه کتاب طرفی از ثنا مخدوم و شمتی از دعا ممدوح اظهار کند. تالیف کننده کامل کننده، جمع کننده، نویسنده
- مولف
گردآورنده
- مولف
المؤلّف
- مولف
Conductor
- مولف
conducteur
- مولف
direttore d'orchestra
- مولف
condutor
- مولف
dyrygent
- مولف
дирижер
- مولف
диригент
- مولف
dirigent
- مولف
Dirigent
- مولف
conductor
- مولف
موسیقار
- مولف
संगीत निर्देशक
- مولف
ผู้กำกับ
- مولف
kiongozi
- مولف
מנצח
- مولف
指揮者
- مولف
指挥
- مولف
지휘자
- مولف
konduktor
- مولف
পরিচালনাকারী
- مولف
şef
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
مولفه در فارسی مونث مولف بنگرید به مولف مولفه در فارسی مونث مولف بنگرید به مولف مونث مولف: تالیف شده، جمع مولفات، پس از فتح مکه بزرگان قوم را که درآن روز مسلمان شدند مولفه (یا مولفه قلوبهم) خواندند. مونث مولف، جمع مولفات
