جدول جو
جدول جو

معنی موقعشناس - جستجوی لغت در جدول جو

موقعشناس
(دَجْ جا کُ)
موقعشناسنده. شناسندۀ موقع. آنکه زمان و مکان مناسب امر یا موضوعی را بشناسد. وقت شناس. لحظه شناس. (از یادداشت مؤلف)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(مَ / مُو قِ شِ)
صفت و حالت موقعشناس. (یادداشت مؤلف) ، شناخت زمان و مکان مناسب برای امور و مسائل. عمل شناسائی کردن مکان و زمان مناسب برای اجرای امری
لغت نامه دهخدا
تصویری از موقع شناس
تصویر موقع شناس
آنکه زمان و مکان مناسب امر یا موضوعی را بشناسد، وقت شناس
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از موقع شناسی
تصویر موقع شناسی
تشخیص وضع و مقام و محل و عمل با قتضای آن
فرهنگ لغت هوشیار
وقت شناس، موقعیت شناس، فرصت شناس
متضاد: موقع نشناس
فرهنگ واژه مترادف متضاد