جدول جو
جدول جو

معنی موقت - جستجوی لغت در جدول جو

موقت
چندگاهه، گذرا، زودگذر
تصویری از موقت
تصویر موقت
فرهنگ واژه فارسی سره
موقت
مقابل دائم، دارای زمان محدود و معیّن، زمان محدود و معیّن
تصویری از موقت
تصویر موقت
فرهنگ فارسی عمید
موقت
تعیین کننده وقت و ساعت، هنگام معین
تصویری از موقت
تصویر موقت
فرهنگ لغت هوشیار
موقت
((مَ یا مُ قِ))
جایی که برای تعیین وقت مقرر گردد
تصویری از موقت
تصویر موقت
فرهنگ فارسی معین
موقت
((مُ وَ قَّ))
وقت معین و محدود، ناپایدار، محدود
تصویری از موقت
تصویر موقت
فرهنگ فارسی معین
موقت
Makeshift, Temporary
تصویری از موقت
تصویر موقت
دیکشنری فارسی به انگلیسی
موقت
provisório, temporário
دیکشنری فارسی به پرتغالی
موقت
tymczasowy
دیکشنری فارسی به لهستانی
موقت
временный
دیکشنری فارسی به روسی
موقت
тимчасовий
دیکشنری فارسی به اوکراینی
موقت
tijdelijk
دیکشنری فارسی به هلندی
موقت
provisorisch, vorübergehend
دیکشنری فارسی به آلمانی
موقت
provisional, temporal
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
موقت
provisoire, temporaire
دیکشنری فارسی به فرانسوی
موقت
provvisorio, temporaneo
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
موقت
अस्थायी , अस्थायी
دیکشنری فارسی به هندی
موقت
অস্থায়ী , সাময়িক
دیکشنری فارسی به بنگالی
موقت
sementara
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
موقت
geçici
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
موقت
임시의 , 일시적인
دیکشنری فارسی به کره ای
موقت
临时的 , 暂时的
دیکشنری فارسی به چینی
موقت
仮の , 一時的な
دیکشنری فارسی به ژاپنی
موقت
זמני , זמני
دیکشنری فارسی به عبری
موقت
ya muda, wa muda mfupi
دیکشنری فارسی به سواحیلی
موقت
ชั่วคราว , ชั่วคราว
دیکشنری فارسی به تایلندی
موقت
موقوتٌ , مؤقّتٌ
دیکشنری فارسی به عربی
موقت
عارضی , عارضی
دیکشنری فارسی به اردو

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از موقتی
تصویر موقتی
گذرا
فرهنگ واژه فارسی سره
در تازی نیامده کدی اوامیک آنچه که در مدتی محدود و معین بجا ماند مقابل دایمی همیشگی. توضیح کلمه} موقت {همین مفهوم را میرساند و احتیاجی بافزودن} {نیست ولی در تداول} موقتی {بسیار بکار میرود
فرهنگ لغت هوشیار
گذران بطور موقت مقابل دایمی همیشگی. توضیح صحیح} موقتا {است نه} موقه {چه تاء آن اصلی است و بالف باید نوشت (دکتر خیام پور. نداب 7- 6: 1 ص 45)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از موقتی
تصویر موقتی
Ad Hoc, Provisional, Temporarily, Transitorily
دیکشنری فارسی به انگلیسی
ad hoc, provisório, temporariamente
دیکشنری فارسی به پرتغالی
tymczasowy, tymczasowo, przejściowo
دیکشنری فارسی به لهستانی
временный , временно
دیکشنری فارسی به روسی
тимчасовий , тимчасово , тимчасово
دیکشنری فارسی به اوکراینی