جدول جو
جدول جو

معنی موسیقی - جستجوی لغت در جدول جو

موسیقی
فن آواز خواندن و نواختن ساز، آهنگی که موجد حزن یا نشاط و محرک احساسات باشد
تصویری از موسیقی
تصویر موسیقی
فرهنگ فارسی عمید
موسیقی
جمال الدین محمود بن عبدالاربلی ادیب معاصر ابن خلکان و در هنر موسیقی و جز آن سخت استاد بوده است، (از ابن خلکان ج 1 ص 148)
لغت نامه دهخدا
موسیقی
علم تألیف لحون. فن تألیف الحان. (مفاتیح). علم ادوار. علم نغمات. علمی است که بدان احوال نغمات و ازمنۀ آن توان دانست. به عبارت دیگر، موسیقی دو فن است فن اول از او ملایمت نغمات معلوم شود و آن را فن الحان گویند و از فن دویم اوزان ازمنه معلوم گردد و آن را فن ایقاع خوانند. (از خلاصهالافکار فی معرفهالادوار شهاب صیرفی). موسیقی از ایران به عرب و از آنجا به زمان حکم بن هشام به توسط زرقون (زرگون و عیون به اندلس و از اندلس به دیگر قسمتهای اروپا نقل شد. (نفح الطیب ج 1 ص 753). صنعت آهنگها و نغمات. دانش سازها و آوازها. غنا. خنیا. ترکیب اصوات به صورت گوشنواز. علم الحان و آن یک قسمت از اقسام چهارگانه علوم ریاضی قدماست. ارسطو موسیقی را یکی از شعب ریاضی برشمرده و فلاسفۀ اسلامی نیز رای او را پذیرفته اند، ولی از جهت مسلم و تغییر ناپذیر نبودن همه قواعد و اصول آن مانند علوم ریاضی، آن راهنر نیز محسوب داشته اند. (از یادداشت مؤلف). عبارت است از معرفت احوال الحان و آنچه التیام الحان بدان کامل شود. (از نفائس الفنون). موسقی. (ناظم الاطباء). فرمود تا کتابی تصنیف کنم به پارسی دری در... علم موسیقی و باز نمودن سبب ساز و ناساز آوازها و نهاد لحنها. (دانشنامۀ علایی).
گهی اقسام موسیقی که هرکس
پدید آورد بر الحان پیکر.
ناصرخسرو.
ز موسیقی آورد سازی برون
که آن را نشد کس جز او رهنمون.
نظامی.
سعدیا تا کی سخن در علم موسیقی رود
گوش جان باید که معلومش کنی اسرار دل.
سعدی.
مطربی می گفت با خسرو که ای گنج سخن
علم موسیقی ز علم شعر نیکوتربود.
امیرخسرو دهلوی.
و رجوع به مادۀ آهنگ و لحن و نیز ایران باستان ج 1 ص 103 و کشف الظنون و مرآهالخیال و یادداشتهای قزوینی ج 7 ص 162 و حکمت اشراق ص 204 شود.
- الحان موسیقی سرای، آهنگ موسیقی سراینده. سرایندۀ آهنگهای موسیقی. نوازندۀ سازهای موسیقی. (از یادداشت مؤلف) :
داودصوت، انده زدای، الحان موسیقی سرای
ادریس دم صنعت نمای اعجاز پیدا داشته.
خاقانی
لغت نامه دهخدا
موسیقی
علم ادوار، فن آواز خواندن و نواختن ساز
تصویری از موسیقی
تصویر موسیقی
فرهنگ لغت هوشیار
موسیقی
فن آواز خواندن و نواختن ساز
تصویری از موسیقی
تصویر موسیقی
فرهنگ فارسی معین
موسیقی
خنیا
تصویری از موسیقی
تصویر موسیقی
فرهنگ واژه فارسی سره
موسیقی
خنیا، مزغان، مزقان، موزیک، نوا، نواشناسی
فرهنگ واژه مترادف متضاد
موسیقی
موسيقى
تصویری از موسیقی
تصویر موسیقی
دیکشنری فارسی به عربی
موسیقی
Music
تصویری از موسیقی
تصویر موسیقی
دیکشنری فارسی به انگلیسی
موسیقی
musique
تصویری از موسیقی
تصویر موسیقی
دیکشنری فارسی به فرانسوی
موسیقی
Musik
تصویری از موسیقی
تصویر موسیقی
دیکشنری فارسی به آلمانی
موسیقی
موسیقی
تصویری از موسیقی
تصویر موسیقی
دیکشنری فارسی به اردو
موسیقی
música
تصویری از موسیقی
تصویر موسیقی
دیکشنری فارسی به پرتغالی
موسیقی
muzyka
تصویری از موسیقی
تصویر موسیقی
دیکشنری فارسی به لهستانی
موسیقی
музыка
تصویری از موسیقی
تصویر موسیقی
دیکشنری فارسی به روسی
موسیقی
музика
تصویری از موسیقی
تصویر موسیقی
دیکشنری فارسی به اوکراینی
موسیقی
موسیقی
دیکشنری اردو به فارسی
موسیقی
מוזיקה
تصویری از موسیقی
تصویر موسیقی
دیکشنری فارسی به عبری
موسیقی
ดนตรี
تصویری از موسیقی
تصویر موسیقی
دیکشنری فارسی به تایلندی
موسیقی
música
تصویری از موسیقی
تصویر موسیقی
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
موسیقی
音楽
تصویری از موسیقی
تصویر موسیقی
دیکشنری فارسی به ژاپنی
موسیقی
音乐
تصویری از موسیقی
تصویر موسیقی
دیکشنری فارسی به چینی
موسیقی
muziki
تصویری از موسیقی
تصویر موسیقی
دیکشنری فارسی به سواحیلی
موسیقی
음악
تصویری از موسیقی
تصویر موسیقی
دیکشنری فارسی به کره ای
موسیقی
muziek
تصویری از موسیقی
تصویر موسیقی
دیکشنری فارسی به هلندی
موسیقی
musik
تصویری از موسیقی
تصویر موسیقی
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
موسیقی
সঙ্গীত
تصویری از موسیقی
تصویر موسیقی
دیکشنری فارسی به بنگالی
موسیقی
संगीत
تصویری از موسیقی
تصویر موسیقی
دیکشنری فارسی به هندی
موسیقی
musica
تصویری از موسیقی
تصویر موسیقی
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
موسیقی
müzik
تصویری از موسیقی
تصویر موسیقی
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(سِ)
علم سرود و آواز و علم الحان. (ناظم الاطباء). موسیقی. (از یادداشت مؤلف). و رجوع به موسیقی شود.
- ارباب علم موسقی، دانایان علم سرود. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
موسیقار:
نظمی است مر نظام پذیری را
گرخوانده ای در اول موسیقا،
ناصرخسرو،
و رجوع به موسیقار شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از موسقی
تصویر موسقی
فن ترکیب اصوات بنحوی که بگوش خوشایند باشد: (مولانا در فن شعر ماهربوده و در علم ادوار و موسیقی کامل و نادر) (ترجمه مجالس النفائس. 16) توضیح قدما موسیقی را چنین تعریف کرده اند: معرفت الحان و آنچه التیام الحان بدان بود و بدان کامل شود (نفایس الفنون ج 2 ص 77) ارسطو موسیقی را یکی از شعب ریاضی محسوب داشته و فیلسوفان اسلامی نیز این قول را پذیرفته اند ولی از آنجا که همه قواعد موسیقی مانند ریاضی مسلم و غیر قابل تغییر نیست بلکه ذوق و قریحه سازنده و نوازنده نیست بلکه تام دارد آنرا} هنر {نیز محسوب دارند. یا علم موسیقی. علم تالیف
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از موسیقیدان
تصویر موسیقیدان
خنیاگر
فرهنگ واژه فارسی سره
موسیقایی بودن، موسیقی
دیکشنری اردو به فارسی