جدول جو
جدول جو

معنی موسائی - جستجوی لغت در جدول جو

موسائی
موسایی، رجوع به موسایی شود، منسوب است به موسی که نسبت اجدادی است، (از الانساب سمعانی)، موسایی
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از موسیقی
تصویر موسیقی
فن آواز خواندن و نواختن ساز، آهنگی که موجد حزن یا نشاط و محرک احساسات باشد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از متساوی
تصویر متساوی
برابر، مساوی
فرهنگ فارسی عمید
(ئی یَ)
موسویه. طرفداران امامت امام موسی بن جعفر کاظم و منتظر رجعت آن حضرت که از فرق غلاه واقفه محسوب می شوند. (از خاندان نوبختی ص 265)
لغت نامه دهخدا
(مَ / مُو)
قسمی برنج. قسمی برنج خوب. (یادداشت مؤلف)
لغت نامه دهخدا
موسائی، منسوب به موسی، آنکه یا آنچه به حضرت موسی پیغمبر نسبت دارد، (از یادداشت مؤلف)، مانند موسی، همچون موسی: کار موسایی کردن، موسائی، یهودی و متدین به دین حضرت موسی، (ناظم الاطباء)، کلیمی، یهود، جهود، موسوی، اسرائیلی، بنی اسرائیل، آنکه پیرو دین حضرت موسی کلیم اﷲ است، (از یادداشت مؤلف)، و رجوع به یهودی و یهود و کلیمی شود
لغت نامه دهخدا
تیره ای از ایل باوی کوه کیلویه از ایلات فارس، (از جغرافیای سیاسی کیهان ص 88)
لغت نامه دهخدا
(ئی یَ)
منسوب به حضرت موسی بن جعفر هفتمین امام شیعیان
لغت نامه دهخدا
فرانسوی تکه کاری غاز مغازی مجموعه مکعبهای کوچک رنگارنگ از مرمر یا اسمالت که رسمی هندسی را تشکیل میدهد و در سیمان کار گذاشته شده، نوعی آجر که با سیمان و شنهای رنگین ساخته شود، خاتم کاری
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از موسیقی
تصویر موسیقی
علم ادوار، فن آواز خواندن و نواختن ساز
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از متساقی
تصویر متساقی
نوشاننده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از متساوی
تصویر متساوی
با هم برابر شونده، یکسان
فرهنگ لغت هوشیار
منسوب به مولا (مولی)، قسمی از بهترین اقسام برنج که در گیلان بعمل آید
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از متسائل
تصویر متسائل
همخواه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ترسائی
تصویر ترسائی
مسیحیت، عیسویت، نصرانیت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بودائی
تصویر بودائی
پیرو آیین بودا
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سودائی
تصویر سودائی
سوداگر، تاجر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از متساوی
تصویر متساوی
برابر شونده با هم، برابر، یکسان، مساوی
متساوی الاضلاع: شکلی دارای ضلع های برابر، الزاویه مثلثی دارای زاویه های یکسان، الساقین مثلثی دارای دو ساق برابر
فرهنگ فارسی معین
تصویری از موسیقی
تصویر موسیقی
فن آواز خواندن و نواختن ساز
فرهنگ فارسی معین
تصویری از موسیقی
تصویر موسیقی
خنیا
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از روسازی
تصویر روسازی
جعل
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از روسایی
تصویر روسایی
Chieftainship
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از موسیقی
تصویر موسیقی
Music
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از موسیقی
تصویر موسیقی
музыка
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از موسیقی
تصویر موسیقی
muziek
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از روسایی
تصویر روسایی
酋长身份
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از موسیقی
تصویر موسیقی
музика
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از روسایی
تصویر روسایی
przywództwo
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از موسیقی
تصویر موسیقی
música
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از روسایی
تصویر روسایی
вождизм
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از موسیقی
تصویر موسیقی
muzyka
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از روسایی
تصویر روسایی
Häuptlingschaft
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از روسایی
تصویر روسایی
вождизм
دیکشنری فارسی به روسی
ضخامت
دیکشنری اردو به فارسی
تصویری از روسایی
تصویر روسایی
chefia
دیکشنری فارسی به پرتغالی