جدول جو
جدول جو

معنی موزیکچی - جستجوی لغت در جدول جو

موزیکچی
نوازنده آلات موسیقی نظامی موزیکانچی مزقانچی
تصویری از موزیکچی
تصویر موزیکچی
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از موزیک
تصویر موزیک
موسیقی، فن آواز خواندن و نواختن ساز، آهنگی که موجد حزن یا نشاط و محرک احساسات باشد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از موزیکال
تصویر موزیکال
مربوط به موسیقی، با موسیقی
فرهنگ فارسی عمید
موزیگان، آلات و ادوات موزیک، (ناظم الاطباء)، موزغان، موزقان، رجوع به موزغان و موزقان شود
لغت نامه دهخدا
منسوب به موزیک، مربوط به موسیقی، (یادداشت مؤلف)، رجوع به موسیقی و موزیک شود
لغت نامه دهخدا
موریس..، از فرماندهان نظامی فرانسه متولد بسال 1852 میلادی در پاریس و متوفی بسال 1933 میلادی در 1870 به ’سن سیر’ وارد شد ودر جنگ برضد دولت آلمان شرکت جست و در جنگ جهانی اول بویژه در جنگ وردن (1916) فداکاریهای بسیار کرد
لغت نامه دهخدا
صنعتی که در آن آوازها را طوری ترکیب می کنند که خوش آیند گوش و سامعه باشد، (ناظم الاطباء)، موزیک در اصل به سریانی، موسیقی است، (آنندراج)، موسیقی، (یادداشت مؤلف)، رجوع به موسیقی شود: عبرانیان ایام سلف عشق بسیاری نسبت به موزیک داشتند به حدی که آن را در عبادت دینی خود استعمال می کردند، (از قاموس کتاب مقدس)،
- موزیک زدن، نواختن آلات موسیقی چون شیپور و سنج و قرنی و طبل و غیره باهم، نواختن موزیکان، (ناظم الاطباء)، رجوع به موزیکان شود،
- موزیک عزا، آهنگی که دارندگان مجموعه ای از آلت موسیقی در مرگ بزرگان به نوای خاصی می نوازند، (از یادداشت مؤلف)،
، علم به صنعت ترکیب خوش آیند آوازها، (از ناظم الاطباء)، در اصل به سریانی علم سرود است، (از آنندراج)
لغت نامه دهخدا
(گُ لِ)
دهی است از دهستان دابو بخش مرکزی شهرستان آمل با 230 تن سکنه. آب آن از رود خانه هراز و راه آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 3)
لغت نامه دهخدا
موزیگانچی، آنکه موزیکان می نوازد، (ناظم الاطباء)، آنکه سرود نوازد، (آنندراج)، سربازی که پیشۀ وی نواختن موزیکان است، (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
صنعتی که در آ ن آوازها را طوری ترکیب میکنند که خوش آیند گوش و سامعه باشد صنعتی که در آن آوازها را طوری ترکیب میکنند که خوش ایند گوش و سامعه باشد خنیا خنیاک موسیقی: (مسیو لمر معلم علم و عمل موزیک (دار الفنون)،) (مراه البلدان. ج 1 ضمیمه ص 26)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از موزیک چی
تصویر موزیک چی
نوازنده آلات موسیقی نظامی موزیکانچی مزقانچی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از موزیکال
تصویر موزیکال
مربوط به موسیقی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از موزیکان
تصویر موزیکان
ترکی از یونانی خنیا نوا موسیقی: (بیکبار صدای کوس و کرنا و سنج و نقاره و موزیکان بر فلک بلند شد) (امیر ارسلان. چا. محجوب. جیبی 138)
فرهنگ لغت هوشیار
موزیگانچی موزیک چی بنگرید به موزقانچی مقایسه شود با مزقانچی موزیک چی: (دسته های موزیکانچی توپخانه زنبور کخانه) (سفرنامه ناصر الدین شاه بمشهد. 7)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از موزیکال
تصویر موزیکال
همراه با نغمه و موسیقی
فرهنگ فارسی معین
علم ترکیب اصوات و هنر عرضه آن ها به نحوی که برای شنونده مطبوع باشد، موسیقی (واژه فرهنگستان)
فرهنگ فارسی معین
آهنگ، مارش، مزغان، مزقان، موسیقی، نوا
فرهنگ واژه مترادف متضاد
از توابع دهستان دابوی جنوبی آمل، از توابع دهستان بندپی
فرهنگ گویش مازندرانی
از توابع دهستان پنجکرستاق کجور
فرهنگ گویش مازندرانی