جدول جو
جدول جو

معنی موزیسین - جستجوی لغت در جدول جو

موزیسین
کسی که در موسیقی دارای تخصص است و حرفه ای به آن مشغول است
تصویری از موزیسین
تصویر موزیسین
فرهنگ فارسی عمید
موزیسین
(یَنْ)
موسیقیدان. استاد موسیقی. نوازنده. استاد موزیک. (یادداشت مؤلف). و رجوع به موسیقی و موزیک شود
لغت نامه دهخدا
موزیسین
فرانسوی خنیا گر نوازنده خنیادان موسیقی دان نوازنده. توضیح احتراز از استعمال این کلمه بیگانه اولی است
فرهنگ لغت هوشیار
موزیسین
((یِ))
موسیقی دان، نوازنده
تصویری از موزیسین
تصویر موزیسین
فرهنگ فارسی معین
موزیسین
((یَ))
کسی که در ساخت یا رهبری یا اجرای موسیقی به خصوص موسیقی سازی تبحر داشته باشد، موسیقی دان (واژه فرهنگستان)
فرهنگ فارسی معین
موزیسین
موسیقیدان، نوازنده
فرهنگ واژه مترادف متضاد

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از مویین
تصویر مویین
ساخته شده از موی
فرهنگ فارسی عمید
(سیَ)
فیزیک دان. احتراز از استعمال این کلمه بیگانه اولی است. (از فرهنگ فارسی معین)
لغت نامه دهخدا
(مو)
مویی. مویینه. منسوب به مو. منسوب به موی. آنچه به موی نسبت دارد. (یادداشت مؤلف). و رجوع به مویینه و موی شود، ساخته شده و تافته شده از موی. (ناظم الاطباء). مویینه. بافته شده و تافته شده از موی، باریک مانند مو. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(مُ زَیْ یِ)
جمع واژۀ مزیّن (در حالت نصبی و جری). رجوع به مزین شود
لغت نامه دهخدا
موزیکان، آلات و ادوات موزیک، (ناظم الاطباء)، و رجوع به موزیکان شود
لغت نامه دهخدا
(مُ ءَسْ سِ)
جمع واژۀ مؤسس (در حالت جرّی و نصبی). استوارکنندگان و بنانهندگان. (ناظم الاطباء). بنیانگذاران. پایه گذاران. پی گذاران: مؤسسین مدارس. (یادداشت مؤلف). و رجوع به مؤسس شود
لغت نامه دهخدا
موزیگان، آلات و ادوات موزیک، (ناظم الاطباء)، موزغان، موزقان، رجوع به موزغان و موزقان شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از موزیکان
تصویر موزیکان
ترکی از یونانی خنیا نوا موسیقی: (بیکبار صدای کوس و کرنا و سنج و نقاره و موزیکان بر فلک بلند شد) (امیر ارسلان. چا. محجوب. جیبی 138)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از موسسین
تصویر موسسین
جمع موسس درحالت نصبی و جری (در فارسی مراعات نکنند)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مویین
تصویر مویین
منسوب به مو، آنچه از موی بافته و ساخته شده مویینه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مویدین
تصویر مویدین
جمع موید. در حالت نصبی و جری (در فارسی مراعات نکنند)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از موزیگان
تصویر موزیگان
موسیقی: (بیکبار صدای کوس و کرنا و سنج و نقاره و موزیکان بر فلک بلند شد) (امیر ارسلان. چا. محجوب. جیبی 138)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از موزعین
تصویر موزعین
جمع موزع در حالت نصبی و جری (در فارسی مراعات این قاعده نکنند)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فیزیسین
تصویر فیزیسین
فیزیک دان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مویین
تصویر مویین
ساخته شده و تابیده شده از مو
فرهنگ فارسی معین
تصویری از مویین
تصویر مویین
ظریف
فرهنگ واژه فارسی سره
مرتعی در لفور سوادکوه
فرهنگ گویش مازندرانی
از توابع دهستان رودپی ساری
فرهنگ گویش مازندرانی
پریدن، جهیدن
فرهنگ گویش مازندرانی