- موزگانچی(مُ)
موزغانچی. موزقانچی
معنی موزگانچی - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
تیماج، پوست دباغی شدۀ بز، پرندخ، پرنداخ، لکا، پرانداخ، سختیان
از مردم گوزگانان
از مردم گوزگانان
موزیگانچی، آنکه موزیکان می نوازد، (ناظم الاطباء)، آنکه سرود نوازد، (آنندراج)، سربازی که پیشۀ وی نواختن موزیکان است، (ناظم الاطباء)
(گَ / گُو)
لغت نامه دهخدا
بر وزن مولتانی، تیماج و سختیان را گویند، و با زای فارسی هم به نظر آمده است. (برهان) (آنندراج). سختیان. (السامی فی الاسامی)
(گَ / گُو)
لغت نامه دهخدا
منسوب به گوزگان: و از وی (از انبیر قصبۀ گوزگانان) پوستهاء گوزگانی خیزد که به همه جهان ببرند. (حدود العالم چ دانشگاه ص 97). رجوع به گورکانی شود
سختیان و تیماج را گویند، (برهان) (از آنندراج)، اصح گوزگانی است، (حاشیۀبرهان چ معین)، و رجوع به گوزگانی و کورکانی شود
(مُ)
لغت نامه دهخدا
سردستۀ موزیک نظامی. رئیس رستۀموزیک در ارتش. (از یادداشت مؤلف). و رجوع به موزیکانچی شود، موسیقی. (یادداشت مؤلف)
(مُ)
لغت نامه دهخدا
موزگانچی. موزیکانچی. موزغانچی. موزیکچی. آنکه موزغان می نوازد. (از یادداشت مؤلف). و رجوع به موزغانچی و موزیکانچی شود
موزیکانچی، (ناظم الاطباء)، رجوع به موزیکانچی شود
مزقانچی: (از نو موزقانچیان محشر باد در گلو انداختند) (جمال زاده. شیخ و فاحشه . سخن 7: 4 ص 533)
موزیگانچی موزیک چی بنگرید به موزقانچی مقایسه شود با مزقانچی موزیک چی: (دسته های موزیکانچی توپخانه زنبور کخانه) (سفرنامه ناصر الدین شاه بمشهد. 7)
مقایسه شود با مزقانچی موزیک چی: (دسته های موزیکانچی توپخانه زنبور کخانه) (سفرنامه ناصر الدین شاه بمشهد. 7)
منسوب به گوزگانان. الف - از مردم گوزگانان ب - ساخته گوزگانان، تیماج سختیان (که در اصل منسوب به گوزگانان بود)، توضیح اصل آن ترکیب وصفی پوست گوزگانی بود: انبیر قصبه گوزگانانست... و از وی پوستهای گوزگانی خیزد که بهمه جهان ببرند
بنگرید به مزغانچی مزغانچی: وقتی ندای غیبی بدانجا رسید مزقانچیان صحرای محشر باشاره و راهنمایی اسرافیل این نغمه را ساز کردند
مزیکانچی: ترکی از فرانسوی خنیا گر سرخنیا گر سردسته موزیک چیان رئیس دسته موزیک نظامی
نوازنده، مطرب