- موریات
جمع واژۀ موریه، اسبهایی که از برخورد سمشان با سنگ آتش برمی آید، قوله تعالی: فالموریات قدحاً، (از ناظم الاطباء)، و رجوع به موریه شود
معنی موریات - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
موضعی است از اعمال اهواز و از آنجاست ابوایوب موریانی وزیر ابوجعفر منصور خلیفه، (یادداشت مؤلف)
به معنی برگزیده از جانب خداست و آن زمینی است که ابراهیم مأمور گشت که بدانجا برآمده اسحاق فرزند خود را بر یکی از کوههای آن قربانی گرداند. (از قاموس کتاب مقدس)
گوشه ای است از شعبه نوروز خارا. (بهجت الروح تعلیقات ص 132)
جمع واژۀ موذیه، جانوران زیانکار، حیوانات آزاردار چون مار و موش و پشه، (از یادداشت مؤلف) : ... لکن مسکن شیر و مار و دیگر موذیات که بر رفتن در وی دشوار است و مقام کردن در میان آن طایفه مخوف، (کلیله و دمنه)، علما پادشاه را با کوه مانند کنند که ... مسکن شیر و مار و دیگر موذیات بود، (کلیله و دمنه)، و رجوع به موذی و موذیه شود
جمع امور، کارها جمع امور، جمع الجمع امر: (صدر اعظم امورات لازمه مهمه را بخاکپای مبارک عرضه داشته) (از لایحه قانون مشیر الدوله صدر اعظم که بصحه ّ ناصرالدین شاه رسیده)
نخستین ها، بن ها نمودها، جمع اولیه: نخستینهااولها، تصورات و تصدیقات بدیهی و قضایای ضروری
جمع موذیه، از ریشه پارسی موتکان، گزند رسانان، خرفستران، جانوران زیانکار و گزند رسان
