جدول جو
جدول جو

معنی مورگن - جستجوی لغت در جدول جو

مورگن
(گِ)
مورگز. طعامی مورگن، طعامی مور در آن افتاده. طعام منمول. (مهذب الاسماء). و رجوع به مورگز شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

دهی است از دهستان باوی بخش مرکزی شهرستان اهواز واقع در 8 هزارگزی باختر راه اهواز به آبادان با 150 تن جمعیت، آب آن از رود خانه کارون و راه آن ماشین رو است، (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 6)
لغت نامه دهخدا
(سَ دَ / دِ)
گزیدۀ مور، طعامی که مور بر آن درافتاده بود. (دهار). مورگن. و رجوع به مورگن شود
لغت نامه دهخدا
(مُ)
ژاک ژان ماری دومورگان (1857-1924 میلادی). باستان شناس معروف فرانسوی که به ایران مسافرت کرد و موفق به کشفیات جالبی شد. از سال 1897م. تا 1907م. در شوش و دیگر نقاط خوزستان به کاوش پرداخت و آثار تاریخی و نفیس از ایران به پاریس برد. مورگان تألیفات بسیار دارد، از آن جمله است: 1- سکه شناسی در ایران باستان. 2- مشرق زمین در ماقبل تاریخ. 3- از شوش تا لوور. 4- بشر ماقبل تاریخ
لغت نامه دهخدا
تصویری از مورن
تصویر مورن
فرانسوی یخرفت
فرهنگ لغت هوشیار