غده ای است در میان فاق پاچۀ گوسفند و گاو که عوام معتقدند هر کس آن را بخورد در چشم موی زاید می آورد و باید پیش از پختن یا پس از پخته شدن پاچه آن را بیرون آورد. مودزده، توسعاً انتهای هر چیز به مناسبت واقع بودن غده مودزد در میان فاق پاچۀ گوسفند. و رجوع به فرهنگ لغات عامیانه شود
غده ای است در میان فاق پاچۀ گوسفند و گاو که عوام معتقدند هر کس آن را بخورد در چشم موی زاید می آورد و باید پیش از پختن یا پس از پخته شدن پاچه آن را بیرون آورد. مودزده، توسعاً انتهای هر چیز به مناسبت واقع بودن غده مودزد در میان فاق پاچۀ گوسفند. و رجوع به فرهنگ لغات عامیانه شود
نام پدر اتابک سلغر (543-558 هجری قمری) و اتابک زنگی (558- 571 هجری قمری) از اتابکان فارس: به نام دولت مودود شاه بن زنگی بیا و مردمی و دوستی به جای آور. انوری. خسرو ملک عجم اتابک اعظم سعد ابوبکر سعد زنگی مودود. سعدی. رجوع به تاریخ عمومی مرحوم اقبال ج 2 ص 558 و 559 شود ابن زنگی بن آق سنقر اسفهسالار ملک قطب الدین که بدو اعرج می گفته اند از فرمانروایان دولت نوریه و حاکم موصل و برادر سلطان نورالدین و پادشاهی نیکوسیرت و عادل بود و به سال 565 هجری قمری در موصل درگذشت.
نام پدر اتابک سلغر (543-558 هجری قمری) و اتابک زنگی (558- 571 هجری قمری) از اتابکان فارس: به نام دولت مودود شاه بن زنگی بیا و مردمی و دوستی به جای آور. انوری. خسرو ملک عجم اتابک اعظم سعد ابوبکر سعد زنگی مودود. سعدی. رجوع به تاریخ عمومی مرحوم اقبال ج 2 ص 558 و 559 شود ابن زنگی بن آق سنقر اسفهسالار ملک قطب الدین که بدو اعرج می گفته اند از فرمانروایان دولت نوریه و حاکم موصل و برادر سلطان نورالدین و پادشاهی نیکوسیرت و عادل بود و به سال 565 هجری قمری در موصل درگذشت.
غده ایست در میان فاق پاچه گوسفند و گاو که عوام معتقدند هر کس آنرا بخورد چشمش موی زاید در می آورد و باید پیش از پختن یا پس از پخته شدن پاچه آنرا بیرون آورد، انتهای هر چیز: (فلان کس تا مو دزدش بما فرو کرد) (یعنی کلاه گشادی سر ما گذاشت)
غده ایست در میان فاق پاچه گوسفند و گاو که عوام معتقدند هر کس آنرا بخورد چشمش موی زاید در می آورد و باید پیش از پختن یا پس از پخته شدن پاچه آنرا بیرون آورد، انتهای هر چیز: (فلان کس تا مو دزدش بما فرو کرد) (یعنی کلاه گشادی سر ما گذاشت)