- موجود
- باشنده، هستار، هستنده، پدیده، هستی
معنی موجود - جستجوی لغت در جدول جو
- موجود
- به وجود آمده، هست شده، آفریده شده، وجوددارنده
- موجود
- هست، مقابل نیست و معدوم
- موجود ((مُ))
- آفریده، هست شده
- موجود
- Available, Existing, Stock
- موجود
- disponível, existente
- موجود
- dostępny, istniejący
- موجود
- доступный , существующий
- موجود
- доступний , існуючий
- موجود
- beschikbaar, bestaand, aanwezig
- موجود
- verfügbar, existierend, vorhanden
- موجود
- disponible, existente
- موجود
- disponible, existant
- موجود
- disponibile, esistente
- موجود
- उपलब्ध , मौजूदा , मौजूद
- موجود
- উপলব্ধ , বিদ্যমান , বিদ্যমান
- موجود
- tersedia, ada
- موجود
- 이용 가능한 , 존재하는
- موجود
- 可用的 , 存在的
- موجود
- 利用可能な , 存在する
- موجود
- זמין , קיים
- موجود
- inapatikana, iliyopo, zilizopo
- موجود
- ที่มีอยู่ , ที่มีอยู่ , ที่มีอยู่
- موجود
- موجودٌ
- موجود
- دستیاب , موجود , موجود
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
دارایی
نقدی، آنچه از پول و اعتبار و ارز و لوازم و ابزار و اشیا وجود داشته باشد
هرچیز حاضر، موجوده، علتهایی که وجود دارد
Inventory
inventário
inwentarz
инвентарь
інвентар
inventaris