- موجد
- به وجود آورنده، ایجاد کننده، آفریننده
معنی موجد - جستجوی لغت در جدول جو
- موجد
- توانا و قوی شده بعد از ناتوانی و ضعف ایجاد کننده، پدید آورنده
- موجد ((جَ))
- ایجاد شده
- موجد ((جِ))
- به وجود آورنده، آفریننده
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
مزگت
بیانگر، پیروز
زایش ده
زمان، سررسید
باره
درست انگاشته، پذیرفتنی
باشنده، هستار، هستنده، پدیده، هستی
انگیزه، مایه
ماتکان
نالیدن گله کردن دوست داشتن
محل عبادت مسلمانان
مسجد جامع (آدینه): مسجدی که روزهای جمعه در آن نماز جمعه می خوانند
مسجد جامع (آدینه): مسجدی که روزهای جمعه در آن نماز جمعه می خوانند
تاکید شده، محکم و استوار
دایمی، ابدی، همیشگی، جاودانی
مختصر، کوتاه، کلام کوتاه و مختصر
افروزنده، روشن کننده، درخشنده، درخشان
جای ولادت، محل تولد، زادبوم، زمان ولادت
بزرگوار، گرامی، خوش خو، بخشنده، جوانمرد
موضوع، مسئله، محل ورود، جای فرود آمدن، آبشخور
به وجود آمده، هست شده، آفریده شده، وجوددارنده
درختچه ای همیشه سبز با گل های سفید و میوای اسانس دار و گوشتی که مصرف دارویی دارد،، آس، آسمار، مرسین
مورد اسپرم: در علم زیست شناسی نوعی مورد با برگ های پهن و زرد
مورد اسپرم: در علم زیست شناسی نوعی مورد با برگ های پهن و زرد
کسی که ملکی را اجاره بدهد، اجاره دهنده، کرایه دهنده
در زبان عربی ویژگی هر یک از کلمات ساختگی یا غیر عربی
بزرگوار و گرامی، بخشنده
سجده گاه، جای عبادت مسلمانان
ارجیافته
در بند بندی
محل ولادت، محل زادن تولید شده و پرورده و زاییده شده تولید کننده، زاینده
تاکید شده، استوار کرده شده
آتش افروز
وعده گاه، مکان پیمان، جای عهد و پیمان، جای وعده