جدول جو
جدول جو

معنی موتور - جستجوی لغت در جدول جو

موتور
دستگاهی که با تبدیل انرژی الکتریکی یا انرژی حاصل از سوخت به انرژی مکانیکی باعث انجام کار در ماشین ها می شود، آنچه باعث ایجاد حرکت شود، محرک، موتورسیکلت
فرهنگ فارسی عمید
موتور
(مُ تُ)
دستگاهی با ساختمان خاص که مولد نیرو و به کار اندازندۀ ماشین و اتومبیل و هواپیما و کشتی و غیره است، وسیلۀ نقلیه. اتومبیل:
کوه در کوه موتور بینی و طیاره و توپ
دشت در دشت سپه بینی و ترتیب نزال.
ملک الشعرای بهار.
، موتورسیکلت. موتوسیکلت. رجوع به موتوسیکلت شود
لغت نامه دهخدا
موتور
(مَ)
آن که کسی از وی کشته شودو خون کشتۀ خویش درنیابد. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). آن که کینه و خون کشتۀ خود درنیابد. (آنندراج) ، کسی که در بهشت دارای اهل و مال نباشد. (ناظم الاطباء). (معنی اخیر جای دیگر دیده نشد)
لغت نامه دهخدا
موتور
دستگاهی با ساختمان خاص که مولد نیرو و بکار اندازنده ماشین و اتومبیل و هواپیما و کشتی و غیره است، وسیله نقلیه، اتومبیل
فرهنگ لغت هوشیار
موتور
((مُ تُ))
دستگاهی که سبب به کار انداختن و تولید ماشین می شود، دستگاهی که انواع انرژی را به انر ژی مکانیکی تبدیل می کند، موتورسیکلت
تصویری از موتور
تصویر موتور
فرهنگ فارسی معین
موتور
خودرو، ماشین، موتورسیکلت، انجین، مکینه، نیروی محرکه
فرهنگ واژه مترادف متضاد

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از مستور
تصویر مستور
پوشیده، درپرده، دارای پوشش، پاک دامن، عفیف
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از موتمر
تصویر موتمر
محل اجتماع، کنفرانس، مامور
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از موبور
تصویر موبور
آنکه موهای بور دارد
فرهنگ فارسی عمید
(مُ تُ)
منسوب به موتور، آنچه دارای موتور است، آنکه دارای موتور است. موتوردار، موتورسوار. کسی که سوار موتوسیکلت باشد. و رجوع به موتوسیکلت شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از مستور
تصویر مستور
پوشیده شده، نهانی، در پرده
فرهنگ لغت هوشیار
بنگرید به منشور قطعه ای از بلور که دارای قاعده مثلث است و نور را تجزیه کند، جمع مواشیر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از موتوری
تصویر موتوری
جنبایی منسوب به موتور، آنچه که دارای موتور است موتور دار: (قایق موتوری)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از موتوری
تصویر موتوری
بمحرّكاتٍ
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از موتوری
تصویر موتوری
Motor
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از موتوری
تصویر موتوری
moteur
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از موتوری
تصویر موتوری
мотор
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از موتوری
تصویر موتوری
モーターの
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از موتوری
تصویر موتوری
motor
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از موتوری
تصویر موتوری
silnik
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از موتوری
تصویر موتوری
موٹر
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از موتوری
تصویر موتوری
เครื่องยนต์
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از موتوری
تصویر موتوری
מנוע
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از موتوری
تصویر موتوری
injini
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از موتوری
تصویر موتوری
马达的
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از موتوری
تصویر موتوری
мотор
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از موتوری
تصویر موتوری
모터
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از موتوری
تصویر موتوری
motorlu
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از موتوری
تصویر موتوری
motor
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از موتوری
تصویر موتوری
মোটর
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از موتوری
تصویر موتوری
motore
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از موتوری
تصویر موتوری
motor
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از موتوری
تصویر موتوری
Motor
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از موتوری
تصویر موتوری
motor
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از موتوری
تصویر موتوری
मोटर
دیکشنری فارسی به هندی