- موتور
- دستگاهی با ساختمان خاص که مولد نیرو و بکار اندازنده ماشین و اتومبیل و هواپیما و کشتی و غیره است، وسیله نقلیه، اتومبیل
معنی موتور - جستجوی لغت در جدول جو
- موتور ((مُ تُ))
- دستگاهی که سبب به کار انداختن و تولید ماشین می شود، دستگاهی که انواع انرژی را به انر ژی مکانیکی تبدیل می کند، موتورسیکلت
- موتور
- دستگاهی که با تبدیل انرژی الکتریکی یا انرژی حاصل از سوخت به انرژی مکانیکی باعث انجام کار در ماشین ها می شود، آنچه باعث ایجاد حرکت شود، محرک، موتورسیکلت
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
جنبایی منسوب به موتور، آنچه که دارای موتور است موتور دار: (قایق موتوری)
silnik
мотор
motor
moteur
motore
injini
モーターの
เครื่องยนต์
محرّكٌ
آنکه موهای بور دارد
محل اجتماع، کنفرانس، مامور
پوشیده، درپرده، دارای پوشش، پاک دامن، عفیف
پوشیده شده، نهانی، در پرده
بنگرید به منشور قطعه ای از بلور که دارای قاعده مثلث است و نور را تجزیه کند، جمع مواشیر
فراوان بی شمار (اسم. صفت) بسیار فراوان بیشمار: (طبقه تاتار ولزگی غنایم موفور بیشمار: در همان روز عود نموده بجانب شیروان رفتند) (عالم آرا. چا. امیر کبیر. 237)، جزوی باشد که در آن خرم جایز باشد و آنرا خرم نکنند و اخرم ضد موفور باشد (المعجم. مد. چا. 4 8: 1)
گرد همایی محل اجتماع کنفرانس: موتمراسلامی