جدول جو
جدول جو

معنی موبئه - جستجوی لغت در جدول جو

موبئه(بِ ءَ)
زمین بیمارناک گردیده. (از منتهی الارب). زمینی که در آن مرگامرگی باشد. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(اَ بِ ءَ)
جمع واژۀ وباء و وباء. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (آنندراج). و آن بیماریی است عام که آنرا مرگامرگی گویند یا طاعون. (آنندراج)
لغت نامه دهخدا
(تَ رَ رُ)
از ’وب ء’، آماده کردن. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) : وبأه توبئه، عبأه. (اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
(مُ وَبْ بَ رَ)
مؤبره. خرمابن گشن داده شده. (ناظم الاطباء). رجوع به مؤبره شود
لغت نامه دهخدا
(بِ قَ)
تأنیث موبق. ج، موبقات. (یادداشت مؤلف). و رجوع به موبق شود
لغت نامه دهخدا
(ءِ بَ)
رسوایی و ننگ و شرم. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(وَ بِ ءَ)
زمین مرگامرگی ناک. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
تصویری از موبقه
تصویر موبقه
موبقه در فارسی: میراننده کشنده مونث موبق، جمع موبقات
فرهنگ لغت هوشیار