جدول جو
جدول جو

معنی موانع - جستجوی لغت در جدول جو

موانع
مانع ها، باز دارنده ها، جلوگیری کننده ها، کنایه از مشکل ها، معضل ها، جمع واژۀ مانع
تصویری از موانع
تصویر موانع
فرهنگ فارسی عمید
موانع(مَ نِ)
جمع واژۀ مانعه. (ناظم الاطباء) (یادداشت مؤلف) ، جمع واژۀ مانع. (اقرب الموارد) (یادداشت مؤلف). چیزهایی که بازدارند و ممانعت کنند کسی را از کاری و هرآنچه مانع اجرای کاری گردد. (ناظم الاطباء) ، عوائق. مشکلات بازدارنده از پیشرفت امور. (از یادداشت مؤلف) : خود را به شره در کارهای مخوف اندازد و از موانع آن نپرهیزد. (گلستان). و رجوع به مانع و مانعه شود
لغت نامه دهخدا
موانع
جمع مانع
تصویری از موانع
تصویر موانع
فرهنگ لغت هوشیار
موانع((مَ نِ))
جمع مانع، بازدارنده ها
تصویری از موانع
تصویر موانع
فرهنگ فارسی معین
موانع
عایق ها، مانع ها، جلوگیرها، سدها، عوایق، بازدارنده ها
فرهنگ واژه مترادف متضاد
موانع
عوائق
تصویری از موانع
تصویر موانع
دیکشنری فارسی به عربی
موانع
Barriers, Obstructive
تصویری از موانع
تصویر موانع
دیکشنری فارسی به انگلیسی
موانع
barrières, obstructif
تصویری از موانع
تصویر موانع
دیکشنری فارسی به فرانسوی
موانع
barreras, obstructivo
تصویری از موانع
تصویر موانع
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
موانع
barreiras, obstructivo
تصویری از موانع
تصویر موانع
دیکشنری فارسی به پرتغالی
موانع
Barrieren, hinderlich
تصویری از موانع
تصویر موانع
دیکشنری فارسی به آلمانی
موانع
bariery, utrudniający
تصویری از موانع
تصویر موانع
دیکشنری فارسی به لهستانی
موانع
барьеры , препятствующий
تصویری از موانع
تصویر موانع
دیکشنری فارسی به روسی
موانع
бар'єри , перешкоджаючий
تصویری از موانع
تصویر موانع
دیکشنری فارسی به اوکراینی
موانع
موانع
دیکشنری اردو به فارسی
موانع
رکاوٹیں , موانع
تصویری از موانع
تصویر موانع
دیکشنری فارسی به اردو
موانع
বাধা , প্রতিবন্ধক
تصویری از موانع
تصویر موانع
دیکشنری فارسی به بنگالی
موانع
อุปสรรค , ขัดขวาง
تصویری از موانع
تصویر موانع
دیکشنری فارسی به تایلندی
موانع
vizuizi, kizuizi
تصویری از موانع
تصویر موانع
دیکشنری فارسی به سواحیلی
موانع
障壁 , 妨害的
تصویری از موانع
تصویر موانع
دیکشنری فارسی به ژاپنی
موانع
障碍 , 妨碍的
تصویری از موانع
تصویر موانع
دیکشنری فارسی به چینی
موانع
barrières, obstructief
تصویری از موانع
تصویر موانع
دیکشنری فارسی به هلندی
موانع
장벽 , 방해하는
تصویری از موانع
تصویر موانع
دیکشنری فارسی به کره ای
موانع
engeller, engelleyici
تصویری از موانع
تصویر موانع
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
موانع
hambatan, menghalangi
تصویری از موانع
تصویر موانع
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
موانع
बाधाएं , अवरोधक
تصویری از موانع
تصویر موانع
دیکشنری فارسی به هندی
موانع
barriere, ostacolante
تصویری از موانع
تصویر موانع
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
موانع
מחסומים , מעכב
تصویری از موانع
تصویر موانع
دیکشنری فارسی به عبری

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از مواضع
تصویر مواضع
موضع ها، محلهای قرار گرفتن، جمع واژۀ موضع
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مواقع
تصویر مواقع
موقع ها، مهر و امضا شده ها، جمع واژۀ موقع
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مواضع
تصویر مواضع
جمع موضع، جای ها جمع موضع جاها مکانها
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مواقع
تصویر مواقع
جمع موقع، آوا مان اوا مان شد گاهان جمع موقع
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ممانع
تصویر ممانع
بازدارنده
فرهنگ لغت هوشیار
جمع مصنع و مصنعه، آبگیرها کلات ها کاخ ها ده ها کارگاه ها شمر ها جمع مصنع مصنعه: جاهایی که آب باران در آنها جمع شود آبگیرها: ... و اضعاف آن بر عمارت مساجد و معابد و اربطه و مدارس و قناطر ومصانع و مزارات متبرک و بقاع خیر صرف کرده است، دیهها قری، قلعه ها قصرها
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از موادع
تصویر موادع
جمع میدع، جامه های کهنه
فرهنگ لغت هوشیار