- مهیر
- ماه قمر: چو پشت آینه است اجسام اینجا شود چون روی آیینه مصفا. نه شمسی ماند آنجا نه مهیری نه ظلمی بینی آنجا نه منیری. (عطار)
معنی مهیر - جستجوی لغت در جدول جو
- مهیر ((مَ))
- ماه، قمر
- مهیر
- ماه، قمر
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
گران کابین (زن)، کدبانو
مهیره در فارسی: خدیش کد بانو، خانمان بانو گران کابین زن کد بانو، زن اصل زاده گران کابین: (مهیره ایام که از مهرم بجان می نهاد: رات و خط شیب فی عذاری فصدت)
(پسرانه)
فرهنگ نامهای ایرانی
نام یکی از شعرای عرب در دوران جاهلیت، نام چندتن از شخصیتهای تاریخی از جمله نام یکی از یاران حسین (ع) که در روز عاشورا به شهادت رسید، از شخصیتهای شاهنامه، نام دلاوری ایرانی در سپاه کیخسرو پادشاه کیانی
کنترل
راه، گذرگاه، روش
آماده
گرداننده، راه بر
هندی بازاریان لشکر
شکننده خرد کننده
زیبا، بلند آواز
نامی بلند آوازه، مشهور
پناه دهنده، فریادرس
هیجان آور، برانگیزنده
بزرگ، بزرگ تر، بزرگ ترین
چادر دارای تصویر پرندگان
اشاره کننده، مشورت کننده
نور دهنده، درخشنده، درخشان
بارانی، باران دیده، باران خورده
حاضر، آماده، مستعد، شایسته، مناسب
از حالی به حالی برگشته، دگرگون شده
یار و یاور، مددکار، هم پشت، پشتیبان