- مهندس
کسی که در پاره ای از علوم و فنون مانند راه سازی، معماری، کشاورزی یا ساختن کارخانه ها و ماشین ها تحصیلات عالی کرده و متخصص شده باشد، اندازه گیرنده
معنی مهندس - جستجوی لغت در جدول جو
- مهندس (مُ هََ دِ)
معرب از اسپانیایی، صاحب میخانه. می فروش. پیر میکده. پیر خرابات. (دزی ج 2 ص 21)
- مهندس (مُهََ دِ)
محمد بن عبدالکریم بن عبدالرحمان حارثی دمشقی، ملقب به مؤیدالدین و مکنی به ابوالفضل. عالم در هندسه و طب بود. در دمشق متولد شد، ابتدا به نجاری پرداخت و سپس هندسه و ریاضیات خواند و در علم افلاک و زیجها مطالعه نمود. آنگاه به علم طب روی آورد و مدتی در مصر بسر برد و به سال 599 هجری قمری در سن حدود هفتاد سالگی در دمشق درگذشت. او را کتابهایی است از جمله: معرفه رمزالتقویم، الحروب و السیاسه، الادویهالمفرده، مختصرالاغانی. (از الاعلام زرکلی ج 7 ص 84)
- مهندس
اندازه گیرنده، محاسب، تقریر کننده
- مهندس ((مُ هَ دِ))
دانا به علم هندسه، عالم هندسه، کسی که فارغ التحصیل رشته هایی مانند معماری، برق و... باشد
- مهندس
کارشناس
- مهندس
فارغ التحصیل رشته های مهندسی، متخصص ماشین آلات ودستگاههای الکترونیکی، طراح ماشین آلات ودستگاهها و ابزار الکترونیکی، آرشیتکت، معمار
- مهندس
مهندسٌ
- مهندس
Engineer
- مهندس
ingénieur
- مهندس
انجینئر
- مهندس
engenheiro
- مهندس
inżynier
- مهندس
инженер
- مهندس
інженер
- مهندس
ingenieur
- مهندس
Ingenieur
- مهندس
วิศวกร
- مهندس
ingegnere
- مهندس
mhandisi
- مهندس
מהנדס
- مهندس
エンジニア
- مهندس
工程师
- مهندس
엔지니어
- مهندس
ingeniero
- مهندس
insinyur
- مهندس
প্রকৌশলী
- مهندس
अभियंता
- مهندس
mühendis
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
ظریف و استوارکرده، تراشیده و صیقلی: (بر سر این ستونها طاقها زده است بدو جانب همه از سنگ مهندم)
