نعت مفعولی از همزه، همزه دار. باهمزه. صاحب همزه. نزد صرفیان لفظی است که یکی از حروف اصلی آن همزه باشد. (کشاف). که در یکی از حروف اصلیش همزه باشداعم از اینکه به حال خود مانده باشد و یا محذوف باشد. (از تعریفات). کلمه های مهموز سه گونه اند: مهموزالفاء، که فاءالفعل آن همزه باشد، مهموزالاول (أخذ). مهموزالعین، که عین الفعل آن همزه باشد، مهموزالثانی (سأل). مهموز اللام، که لام الفعل آن همزه باشد، مهموزالثالث. (قرء) ، عیب کرده شده. (غیاث)
نعت مفعولی از همزه، همزه دار. باهمزه. صاحب همزه. نزد صرفیان لفظی است که یکی از حروف اصلی آن همزه باشد. (کشاف). که در یکی از حروف اصلیش همزه باشداعم از اینکه به حال خود مانده باشد و یا محذوف باشد. (از تعریفات). کلمه های مهموز سه گونه اند: مهموزالفاء، که فاءالفعل آن همزه باشد، مهموزالاول (أخذ). مهموزالعین، که عین الفعل آن همزه باشد، مهموزالثانی (سأل). مهموز اللام، که لام الفعل آن همزه باشد، مهموزالثالث. (قرء) ، عیب کرده شده. (غیاث)
بنگرید به مهمیز آلتی فلزی که برپاشنه چکمه وصل کنند و بوسیله آن اسب را بحرکت و جست و خیزدرآورند، استطاله طویل و لوله یی شکلی که در قاعده برخی کاسبرگها و گلبرگها قرار دارد (مانند گل لادن و گل بنفشه)، این استطاله در انتها تشکیل لوله بن بستی را میدهد که آن را نوش جای گویند و درآنجانوش گل که عبارت از مایع شیرین و معطری است جمع میشود
بنگرید به مهمیز آلتی فلزی که برپاشنه چکمه وصل کنند و بوسیله آن اسب را بحرکت و جست و خیزدرآورند، استطاله طویل و لوله یی شکلی که در قاعده برخی کاسبرگها و گلبرگها قرار دارد (مانند گل لادن و گل بنفشه)، این استطاله در انتها تشکیل لوله بن بستی را میدهد که آن را نوش جای گویند و درآنجانوش گل که عبارت از مایع شیرین و معطری است جمع میشود