جمع واژۀ مهمه، جمع واژۀ مهم، کارها. کارهای خطیر. امور مهم. کارهای سخت. امور بااهمیت. مسائل مهم. مسائل بااهمیت. کارهای پیش آمده. (لغت ابوالفضل بیهقی) : دیگر سال امیر به بلخ رفت که آنجامهمات بود. (تاریخ بیهقی ص 123). امیر (مسعود) وی رابنشاند و خالی کرد و گفت: خواجه چرا تن در این کارها نمی دهد و داند که ما را به جای پدر است و مهمات بسیار پیش داریم. (تاریخ بیهقی ص 145). در این رأی که دیده است و بندگان را نیز نیک آمد اما خداوند در رنج افتد و مهمات سخت بسیار است. (تاریخ بیهقی ص 146). عاجزتر ملوک آن است که... مهمات ملک را خوار دارد. (کلیله و دمنه). چنانکه در طبایع مرکب است هرکسی برای خویش در مهمات اسلام مداخلت کردی. (کلیله و دمنه). بردرگاه ملک مهمات حادث شود که به زیردستان در کفایت آن حاجت افتد. (کلیله و دمنه). ابوالعباس را بخواست تا به کفایت مهمات سلطان قیام نماید. (ترجمه تاریخ یمینی ص 356). وزیر ابوالعباس در مهمات ملک از انوار کفایت او اقتباس کردی. (ترجمه تاریخ یمینی ص 363). گر نظر از راه عنایت کنی جمله مهمات کفایت کنی. نظامی. بتی چون برآرد مهمات کس که نتواند از خویش راندن مگس. سعدی (بوستان). نبردند پیشش مهمات کس که مقصود حاصل نشد در نفس. سعدی (بوستان). ، چیزهای واجب و ضروری. مهمات سفر. لوازم سفر، در اصطلاح نظامی، آلات و ادوات جنگ. آنچه از اسلحه و لوازم نظامی که در جنگ به کار است. انواع ابزار جنگ و تجهیزات و تدارکات نظامی که درجنگ به کار رود چون توپ و تفنگ و نارنجک و خمپاره وباروت و وسائل حمل آنها. قورخانه. ساز و برگ جنگی. عدّت و آلات جنگ و تجهیزات نظامی
جَمعِ واژۀ مهمه، جَمعِ واژۀ مهم، کارها. کارهای خطیر. امور مهم. کارهای سخت. امور بااهمیت. مسائل مهم. مسائل بااهمیت. کارهای پیش آمده. (لغت ابوالفضل بیهقی) : دیگر سال امیر به بلخ رفت که آنجامهمات بود. (تاریخ بیهقی ص 123). امیر (مسعود) وی رابنشاند و خالی کرد و گفت: خواجه چرا تن در این کارها نمی دهد و داند که ما را به جای پدر است و مهمات بسیار پیش داریم. (تاریخ بیهقی ص 145). در این رأی که دیده است و بندگان را نیز نیک آمد اما خداوند در رنج افتد و مهمات سخت بسیار است. (تاریخ بیهقی ص 146). عاجزتر ملوک آن است که... مهمات ملک را خوار دارد. (کلیله و دمنه). چنانکه در طبایع مرکب است هرکسی برای خویش در مهمات اسلام مداخلت کردی. (کلیله و دمنه). بردرگاه ملک مهمات حادث شود که به زیردستان در کفایت آن حاجت افتد. (کلیله و دمنه). ابوالعباس را بخواست تا به کفایت مهمات سلطان قیام نماید. (ترجمه تاریخ یمینی ص 356). وزیر ابوالعباس در مهمات ملک از انوار کفایت او اقتباس کردی. (ترجمه تاریخ یمینی ص 363). گر نظر از راه عنایت کنی جمله مهمات کفایت کنی. نظامی. بتی چون برآرد مهمات کس که نتواند از خویش راندن مگس. سعدی (بوستان). نبردند پیشش مهمات کس که مقصود حاصل نشد در نفس. سعدی (بوستان). ، چیزهای واجب و ضروری. مهمات سفر. لوازم سفر، در اصطلاح نظامی، آلات و ادوات جنگ. آنچه از اسلحه و لوازم نظامی که در جنگ به کار است. انواع ابزار جنگ و تجهیزات و تدارکات نظامی که درجنگ به کار رود چون توپ و تفنگ و نارنجک و خمپاره وباروت و وسائل حمل آنها. قورخانه. ساز و برگ جنگی. عُدَّت و آلات جنگ و تجهیزات نظامی
فکر کردن در امری اندیشیدن، اهتمام کردن، یا بی مبالات. بدون تفکر بی اندیشه: و از اقدام بی تحاشی آن قوم بر قصد ولایت چنو پادشاهی قادر و قاهر و اقتحام بی مبالات آن جماعت در غمار دیار... شکسته شد، بی قید و بند سهل انگار: ... هنرمند خوبی است لیکن در کارهایش کمی بی مبالاتی است. اهتمام کردن
فکر کردن در امری اندیشیدن، اهتمام کردن، یا بی مبالات. بدون تفکر بی اندیشه: و از اقدام بی تحاشی آن قوم بر قصد ولایت چنو پادشاهی قادر و قاهر و اقتحام بی مبالات آن جماعت در غمار دیار... شکسته شد، بی قید و بند سهل انگار: ... هنرمند خوبی است لیکن در کارهایش کمی بی مبالاتی است. اهتمام کردن
جمع مثال، نموده ها نمونه ها مانند ها فرمان ها گواه ها تندیس ها نگاره ها جمع مثال. یا مثالات مقیده. عبارت از خیالاتند و نمونه و شبح مثالات مطلقه اند و عالم روحانی اند که خدای متعال آنها را آفریده است تا دلیل بر وجود عالم روحانی باشند و ارباب کشف مثالات مقیده را متصل باین عالم میدانند و مستنیر از عالم روحانی و برای هر یک از موجوداتی که در عالم ملک اند مثال مقیدی است مانند خیال در عالم انسانی و مثال مقید نسبت بعالم مانند خیال است نسبت بانسان و سالک هر گاه در سیر خود متصل شود بعالم مثال مطلق بواسطه عبور کردن از خیال مقید حقایق را آن طور که هست در یابد و ازین راه او را اطلاعی بر عین ثابت خود حاصل شود
جمع مثال، نموده ها نمونه ها مانند ها فرمان ها گواه ها تندیس ها نگاره ها جمع مثال. یا مثالات مقیده. عبارت از خیالاتند و نمونه و شبح مثالات مطلقه اند و عالم روحانی اند که خدای متعال آنها را آفریده است تا دلیل بر وجود عالم روحانی باشند و ارباب کشف مثالات مقیده را متصل باین عالم میدانند و مستنیر از عالم روحانی و برای هر یک از موجوداتی که در عالم ملک اند مثال مقیدی است مانند خیال در عالم انسانی و مثال مقید نسبت بعالم مانند خیال است نسبت بانسان و سالک هر گاه در سیر خود متصل شود بعالم مثال مطلق بواسطه عبور کردن از خیال مقید حقایق را آن طور که هست در یابد و ازین راه او را اطلاعی بر عین ثابت خود حاصل شود