جدول جو
جدول جو

معنی مهلوس - جستجوی لغت در جدول جو

مهلوس
(مَ)
بیمار سل. (منتهی الارب). مسلول، آن که می خورد ولی اثری بر جسم خویش نمی بیند. (از اقرب الموارد) ، عقل رفتۀ بیهوش. کم عقل. کم خرد. بی خرد. رجل مهلوس، مردی کاهش گرفته. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از ملوس
تصویر ملوس
(دخترانه)
قشنگ، ظریف و خوشگل
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از مهوس
تصویر مهوس
صاحب هوس، به هوس افتاده، دیوانه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ملوس
تصویر ملوس
نرم وقشنگ، زیبا، خوشگل
فرهنگ فارسی عمید
(مَ سَ)
لاغرشرم. امراءه مهلوسه، زن لاغرشرم که گویی گوشت آن رندیده و باز کرده شده است. (از منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
(مَ)
آهسته. خفی (آواز). مخفی و پنهان و نهان. (ناظم الاطباء). حرفی که به سستی و آهستگی تلفظ گردد. کلام مهموس، سخن غیر ظاهر و آهسته. (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). رجوع به مهموسه شود
لغت نامه دهخدا
(مَ)
صبی مملوس، کودک خایه کشیده. (منتهی الارب) (از آنندراج) (از ناظم الاطباء). خایه بیرون کشیده. (مهذب الاسماء) (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
(مَ)
در زندان افکنده شده و محبوس. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(مَ)
برکنده موی. (منتهی الارب). اسب دنبال کنده. (مهذب الاسماء). اسب که ’هلب’ او برکنده باشند. (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
(مَ)
کار مشتبه و شوریده. (منتهی الارب) (آنندراج). کار درهم و شوریده و مختلط و درهم آمیخته. (ناظم الاطباء) : وقعوا فی مهجوس من الامر، أی ارتباک و اختلاط. (اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
(مَ)
بیهوش و دیوانه. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (آنندراج). بی عقل. دل شده. (دهار). مجنون
لغت نامه دهخدا
(مَ)
کم گوشت (شرم زن). (از منتهی الارب) (از ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
چلپاسۀ سبزرنگ، (ناظم الاطباء) (از اشتینگاس)، و رجوع به مادۀ قبل شود، نوعی از حلوا، (ناظم الاطباء) (از اشتینگاس)
لغت نامه دهخدا
تصویری از ملوس
تصویر ملوس
زیبا و خوشگل
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مهوس
تصویر مهوس
دیوانه، ابله، خل، مشتاق
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ملوس
تصویر ملوس
((مَ))
زیبا، خوشگل
فرهنگ فارسی معین
تصویری از مهوس
تصویر مهوس
((مُ هَ وَّ))
به هوس افتاده، دیوانه، ابله
فرهنگ فارسی معین
تصویری از ملوس
تصویر ملوس
Tangible
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از ملوس
تصویر ملوس
tangible
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از ملوس
تصویر ملوس
tangível
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از ملوس
تصویر ملوس
nyata
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از ملوس
تصویر ملوس
触れることができる
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از ملوس
تصویر ملوس
可触摸的
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از ملوس
تصویر ملوس
מוחשי
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از ملوس
تصویر ملوس
만질 수 있는
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از ملوس
تصویر ملوس
tangibile
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از ملوس
تصویر ملوس
ठोस
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از ملوس
تصویر ملوس
greifbar
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از ملوس
تصویر ملوس
tangible
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از ملوس
تصویر ملوس
tastbaar
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از ملوس
تصویر ملوس
відчутний
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از ملوس
تصویر ملوس
осязаемый
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از ملوس
تصویر ملوس
namacalny
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از ملوس
تصویر ملوس
halisi
دیکشنری فارسی به سواحیلی