جدول جو
جدول جو

معنی مهایص - جستجوی لغت در جدول جو

مهایص(مَ یِ)
مهائص. جمع واژۀ مهیص. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). رجوع به مهیص شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(مَ ءِ)
مهایص. رجوع به مهایص شود
لغت نامه دهخدا
(مَ یِ)
مهائل. جمع واژۀ مهیل، به معنی جای خوفناک. رجوع به مهائل شود
لغت نامه دهخدا
(مَ یِ)
مهائع. جمع واژۀ مهیع، به معنی راه روشن. (آنندراج) (منتهی الارب) (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
(مُ یِ)
مهائث. بسیار گیرنده. (منتهی الارب) (آنندراج). کثیرالاخذ. (از اقرب الموارد) : رجل مهایث، مرد بسیار گیرنده، فزونی نماینده. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(مَ)
جای پیخال انداختن مرغ. ج، مهایص. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
تصویری از مهایث
تصویر مهایث
بسیار گیرنده
فرهنگ لغت هوشیار