دهی است از دهستان کزاز بالای بخش سربند شهرستان اراک، در 18هزارگزی شمال آستانه و 3هزارگزی راه عمومی با 5820 تن سکنه. محصول آن چغندر قند، قلمستان و انگور است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 2)
دهی است از دهستان کزاز بالای بخش سربند شهرستان اراک، در 18هزارگزی شمال آستانه و 3هزارگزی راه عمومی با 5820 تن سکنه. محصول آن چغندر قند، قلمستان و انگور است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 2)
دهی است از دهستان شمیل بخش مرکزی شهرستان بندرعباس در 48هزارگزی شمال خاوری بندرعباس و 3هزارگزی راه فرعی بندرعباس به میناب با 100 تن سکنه. راه آن مالرو و آب آن از رودخانه و چاه است. مزارع محمد احمدی و شه گزان جزو این ده است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 8)
دهی است از دهستان شمیل بخش مرکزی شهرستان بندرعباس در 48هزارگزی شمال خاوری بندرعباس و 3هزارگزی راه فرعی بندرعباس به میناب با 100 تن سکنه. راه آن مالرو و آب آن از رودخانه و چاه است. مزارع محمد احمدی و شه گزان جزو این ده است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 8)
مزاج داننده. دانندۀ مزاج. عارف به مزاج. کسی که در مزاج کسی تصرف کرده باشد و بر نیک و بد آن اطلاع خوب داشته باشد. (آنندراج). آگاه به خوی و طبیعت. (ناظم الاطباء). مزاج شناس. آن که به اخلاق دیگران آگاه باشد و طرز رفتار با آنها را بداند: کناره جوی ازاین مشت استخوان شده اند سگان این سر کو خوش مزاجدان شده اند. میر جملۀ شهرستانی (از آنندراج). ، دمساز و سازوار. (ناظم الاطباء)
مزاج داننده. دانندۀ مزاج. عارف به مزاج. کسی که در مزاج کسی تصرف کرده باشد و بر نیک و بد آن اطلاع خوب داشته باشد. (آنندراج). آگاه به خوی و طبیعت. (ناظم الاطباء). مزاج شناس. آن که به اخلاق دیگران آگاه باشد و طرز رفتار با آنها را بداند: کناره جوی ازاین مشت استخوان شده اند سگان این سر کو خوش مزاجدان شده اند. میر جملۀ شهرستانی (از آنندراج). ، دمساز و سازوار. (ناظم الاطباء)
دهی است از دهستان فراهان پائین بخش فرمهین شهرستان اراک. در 36هزارگزی جنوب غربی فرمهین در منطقۀ کوهستانی سردسیری واقع و دارای 1449 تن سکنه است. آبش از قنات و در بهار از رود خانه کهریز. محصولش غلات، میوه جات، چغندرقند و صیفی. شغل مردمش زراعت، قالی بافی و چوبداری است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2)
دهی است از دهستان فراهان پائین بخش فرمهین شهرستان اراک. در 36هزارگزی جنوب غربی فرمهین در منطقۀ کوهستانی سردسیری واقع و دارای 1449 تن سکنه است. آبش از قنات و در بهار از رود خانه کهریز. محصولش غلات، میوه جات، چغندرقند و صیفی. شغل مردمش زراعت، قالی بافی و چوبداری است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2)
دهی از دهستان فسارود است که در بخش داراب شهرستان فسا واقع است و 190 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 7). قریه ای است چهارفرسنگی میانۀ جنوب و مغرب شهر داراب. (فارسنامۀ ناصری) ، خانه هوادار که فصل بهار در آن نشینند. (آنندراج) (فرهنگ فارسی معین)
دهی از دهستان فسارود است که در بخش داراب شهرستان فسا واقع است و 190 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 7). قریه ای است چهارفرسنگی میانۀ جنوب و مغرب شهر داراب. (فارسنامۀ ناصری) ، خانه هوادار که فصل بهار در آن نشینند. (آنندراج) (فرهنگ فارسی معین)
گروهی که معمودیه و قربان و هدایا را معتقدند و آنان را اعیادی است و در عبادتگاه خویش گاو و گوسفند و خوک قربانی کنند و زنان را از صحبت ائمۀ خویش مانع نشوند، اما نکاح ناشایسته را زشت دانند. (ابن الندیم)
گروهی که معمودیه و قربان و هدایا را معتقدند و آنان را اعیادی است و در عبادتگاه خویش گاو و گوسفند و خوک قربانی کنند و زنان را از صحبت ائمۀ خویش مانع نشوند، اما نکاح ناشایسته را زشت دانند. (ابن الندیم)