فراموش شده. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد). فراموش کرده شده. (غیاث) (آنندراج). فراموش شده و در فراموشی نهاده و غفلت شده و اهمال کرده شده و سهل انگاری شده و سهوشده. (ناظم الاطباء) : فأجائها المخاض الی جذع النخله قالت یا لیتنی مت قبل هذا و کنت نسیاً منسیاً. (قرآن 23/19). گمان مبر که بماند سوی خدا آن روز ز کرده هات به مثقال ذره ای منسی. ناصرخسرو (دیوان چ مینوی ص 362). جز محمد منشی که محمد منسی انگاشته اند ازیرا از دفتر مذکوران نام او برداشته... (نفثهالمصدور چ یزدگردی ص 121) ، آنکه بر رگ نسای وی رسیده باشد. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). آنکه بر رگ نسای وی آسیبی رسیده باشد و در این معنی به کسر میم نیزقرائت شده است. (از اقرب الموارد)
فراموش شده. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد). فراموش کرده شده. (غیاث) (آنندراج). فراموش شده و در فراموشی نهاده و غفلت شده و اهمال کرده شده و سهل انگاری شده و سهوشده. (ناظم الاطباء) : فأجائها المخاض الی جذع النخله قالت یا لیتنی مت قبل هذا و کنت نسیاً منسیاً. (قرآن 23/19). گمان مبر که بماند سوی خدا آن روز ز کرده هات به مثقال ذره ای منسی. ناصرخسرو (دیوان چ مینوی ص 362). جز محمد منشی که محمد منسی انگاشته اند ازیرا از دفتر مذکوران نام او برداشته... (نفثهالمصدور چ یزدگردی ص 121) ، آنکه بر رگ نسای وی رسیده باشد. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). آنکه بر رگ نسای وی آسیبی رسیده باشد و در این معنی به کسر میم نیزقرائت شده است. (از اقرب الموارد)
پسر حزقیا و جانشین وی بر تخت مملکت یهودکه در سن دوازده سالگی و به سال 698 قبل از میلاد بر تخت شهریاری نشست و به سال 642 قبل از میلاد درگذشت. (از قاموس کتاب مقدس). رجوع به همین مأخذ و مدخل قبل و بعد شود
پسر حزقیا و جانشین وی بر تخت مملکت یهودکه در سن دوازده سالگی و به سال 698 قبل از میلاد بر تخت شهریاری نشست و به سال 642 قبل از میلاد درگذشت. (از قاموس کتاب مقدس). رجوع به همین مأخذ و مدخل قبل و بعد شود
فراموش گردانندۀ چیزی مر کسی را. (آنندراج). آنکه سبب فراموشی و نسیان گردد. (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) : بنات افکارش غیرت حور و ولدان است، ابیات دلاویزش ناسخ سخنان سحبان و منشآت لطف آمیزش منسی احسان حسّان. (مقدمۀ دیوان حافظ منسوب به محمد گلندام چ قزوینی ص ق)
فراموش گردانندۀ چیزی مر کسی را. (آنندراج). آنکه سبب فراموشی و نسیان گردد. (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) : بنات افکارش غیرت حور و ولدان است، ابیات دلاویزش ناسخ سخنان سحبان و منشآت لطف آمیزش منسی احسان حسّان. (مقدمۀ دیوان حافظ منسوب به محمد گلندام چ قزوینی ص ق)
دوک مارشال فرانسوی که در سالهای 1794 و 1808 و 1823 میلادی خود را مشهور و ممتاز ساخت و در سال 1814 در مقابل متحدین از پاریس دفاع کرد (1754-1842م.). (از لاروس)
دوک مارشال فرانسوی که در سالهای 1794 و 1808 و 1823 میلادی خود را مشهور و ممتاز ساخت و در سال 1814 در مقابل متحدین از پاریس دفاع کرد (1754-1842م.). (از لاروس)
نام ناحیه ای که تقسیم آن بدین تفصیل است: 1- ناحیه ای در طرف شرقی اردن که شامل نصف ملک جلعاد تا باشان و ارجوب بود، یعنی از محنایم تا حرمون و از اردن و دریای جلیل تا به دشت سوریه امتداد داشت. 2- ناحیه ای در مغرب اردن که از دریای مدیترانه تا به اردن و از اشیر و یساکار به طرف شمال تا به افرائیم به طرف جنوب امتداد می داشت. (از قاموس کتاب مقدس). رجوع به همین مأخذ و مدخل قبل شود
نام ناحیه ای که تقسیم آن بدین تفصیل است: 1- ناحیه ای در طرف شرقی اردن که شامل نصف ملک جلعاد تا باشان و ارجوب بود، یعنی از محنایم تا حرمون و از اردن و دریای جلیل تا به دشت سوریه امتداد داشت. 2- ناحیه ای در مغرب اردن که از دریای مدیترانه تا به اردن و از اشیر و یساکار به طرف شمال تا به افرائیم به طرف جنوب امتداد می داشت. (از قاموس کتاب مقدس). رجوع به همین مأخذ و مدخل قبل شود
رسانندۀ خبر یا پیغام، خبر دهنده، آگاه کننده، خبرگزار جاسوس، خبرچین، کسی که اخبار و اسرار کسی یا اداره ای یا مملکتی را به دست بیاورد و به دیگری اطلاع بدهد، جستجوکنندۀ خبر، هرکاره، ایشه، زبان گیر، متجسّس، آیشنه، راید، خبرکش، رافع
رسانندۀ خبر یا پیغام، خبر دهنده، آگاه کننده، خبرگزار جاسوس، خبرچین، کسی که اخبار و اسرار کسی یا اداره ای یا مملکتی را به دست بیاورد و به دیگری اطلاع بدهد، جستجوکنندۀ خبر، هَرکارِه، ایشِه، زَبان گیر، مُتَجَسِّس، آیِشنِه، رایِد، خَبَرکِش، رافِع
نا گشودنی بسته شده گشوده ناشدنی: (هیچ عجی در وهم نیامد که موجب صحت اصلی تواند بود و بدان از یک علت مث امنی کلی حاصل تواند آمد چنانکه طریق مراجعت آن منسد ماند) (کلیله. مصحح مینوی. 47)
نا گشودنی بسته شده گشوده ناشدنی: (هیچ عجی در وهم نیامد که موجب صحت اصلی تواند بود و بدان از یک علت مث امنی کلی حاصل تواند آمد چنانکه طریق مراجعت آن منسد ماند) (کلیله. مصحح مینوی. 47)