- منحسات (مَ حَ)
جمع واژۀ منحسه، تأنیث منحس. بداختریها. چیزهای نامبارک و مشئوم:
و کنت لمعشر سعدا فلما
مضیت تمزقوا بالمنحسات.
ابوالحسن محمد بن عمرالانباری (از تاریخ بیهقی چ فیاض ص 195).
رجوع به منحس شود
و کنت لمعشر سعدا فلما
مضیت تمزقوا بالمنحسات.
ابوالحسن محمد بن عمرالانباری (از تاریخ بیهقی چ فیاض ص 195).
رجوع به منحس شود
