جدول جو
جدول جو

معنی منجشیرین - جستجوی لغت در جدول جو

منجشیرین(مُ جَ کِ)
دهی از دهستان براکوه است که در بخش جغتای شهرستان سبزوار واقع است و 206 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

حاجی محمد پسر امیر غناشیرین حاکم کرمان. او پس از مرگ پدر به حکومت کرمان رسید و تا 848 هجری قمری در کرمان حکومت داشته است. کمال الدین عبدالرزاق سمرقندی صاحب مطلعالسعدین و مجمعالبحرین که در سال 845 هجری قمری از کرمان گذشته با او ملاقات نموده است. رجوع به تاریخ کرمان چ باستانی پاریزی صص 473- 474 و مطلعالسعدین و مجمعالبحرین ص 757 شود
حاکم کرمان که در زمان شاهرخ گورکانی به این ناحیه مأموریت یافت (جمادی الاولی سنۀ 820 هجری قمری). او در سنۀ 836 هجری قمری در بلوک سیرجان درگذشت. این نام بصورت غانه شیرین و قباشیرین (؟) نیز ضبط شده است. رجوع به تاریخ کرمان چ باستانی پاریزی صص 250- 256 شود
لغت نامه دهخدا
مقابل شیرین. تلخ. که شیرین نیست، سمج. سمیج. (دهار) : جگرها خون می شد که اگر این ناشیرین تا وقت غلا در کرمان بماند چه منصوبه های ظلم فرومی چیند. (المضاف الی بدایع الازمان ص 21) ، ناپسند. ناموافق. زشت. قبیح. ناخوش. نامناسب. نادلنشین: و وی را (حسنک را مواجر خواند و دشنامهای زشت داد. حسنک در وی ننگریست و هیچ جواب نداد عامۀ مردم وی را لعنت کردند بدین حرکت ناشیرین. (تاریخ بیهقی)
لغت نامه دهخدا
تصویری از مستشیرین
تصویر مستشیرین
جمع مستشیر درحالت نصبی وجری (در فارسی مراعات این قاعده نکنند)
فرهنگ لغت هوشیار
تلخ آن چرخ ناشیرین لقب ازدست بوست کرده لب شیرین تر ازاشک طرب کز چشم بینا ریخته. (خاقانی. سج. 3) مقابل شیرین
فرهنگ لغت هوشیار
جمع مشیر، سگالشگران رایزنان نمارندگان جمع مشیر در حالت نصبی وجری (در فارسی مراعات این قاعده نکنند)
فرهنگ لغت هوشیار