جدول جو
جدول جو

معنی ممیت - جستجوی لغت در جدول جو

ممیت
آنکه یا آنچه سبب مردن شود، میراننده
تصویری از ممیت
تصویر ممیت
فرهنگ فارسی عمید
ممیت(مُ)
نامی از نامهای خدای تعالی. (مهذب الاسماء). مرگ بخشنده. مقابل محیی. (یادداشت مرحوم دهخدا)
لغت نامه دهخدا
ممیت(مُ)
میراننده. (مهذب الاسماء). هر آن کس و هر آنچه سبب میشود مردن را. مهلک و قاتل. (ناظم الاطباء). کشنده. (یادداشت مرحوم دهخدا) : سفاح لقب عبدالله بن محمد بن عبدالله بن عباس که ممیت دولت بنی امیه و اول از خلفای عباسیه است. (منتهی الارب) ، فرزندمرده (مذکر و مؤنث در آن یکسان است). ج، مماویت. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
ممیت
فرزند مرده میرا ننده خدای بزرگ میراننده، خدای تعالی
تصویری از ممیت
تصویر ممیت
فرهنگ لغت هوشیار
ممیت((مُ))
میراننده، خدای تعالی
تصویری از ممیت
تصویر ممیت
فرهنگ فارسی معین
ممیت
میراننده
متضاد: محیی
فرهنگ واژه مترادف متضاد

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از مشیت
تصویر مشیت
(پسرانه)
اراده، خواست، سرنوشت
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از مایت
تصویر مایت
آنکه نزدیک به مرگ است
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مزیت
تصویر مزیت
آنچه کسی یا چیزی به واسطۀ آن بر نوع خود برتری داشته باشد، افزونی، برتری
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از کمیت
تصویر کمیت
مقدار چیزی که سنجیده یا شمرده شود، اندازه، مقدار، چندی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مبیت
تصویر مبیت
شب را در جایی به سر بردن، جای خوابیدن، خوابگاه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از حمیت
تصویر حمیت
پرهیز دادن بیمار از آنچه برایش ضرر دارد، ویژگی آنچه حفظ و نگه داری شود
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از کمیت
تصویر کمیت
اسبی که رنگش بین سیاهی و سرخی است، اسب
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از منیت
تصویر منیت
اجل، مرگ، املای دیگر واژۀ منیّة
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ممیز
تصویر ممیز
تمیز داده شده، تشخیص داده شده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مشیت
تصویر مشیت
خواستن، اراده و خواست خداوند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از حمیت
تصویر حمیت
غیرت، حمیت، ناموس پرستی، رشک
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از معیت
تصویر معیت
با هم بودن، همراه بودن، همراهی
فرهنگ فارسی عمید
(مُ تَ)
فرزندمرده. مؤنث ممیت. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
تصویری از خمیت
تصویر خمیت
فربه، جسیم، کلان، سمین
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کمیت
تصویر کمیت
چندی، مقابل کیفیت، اندازه، مقدار، چیزی که سنجیده یا شمرده شود
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از معیت
تصویر معیت
همراهی، صحابت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مشیت
تصویر مشیت
خواستن، اراده، خواست خداوند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مزیت
تصویر مزیت
افزونی، فضیلت، استعلا، امتیاز
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از محیت
تصویر محیت
هشیار: مرد، ناب پاک
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از متیت
تصویر متیت
شانه کرباس شانه جولاهگان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مبیت
تصویر مبیت
خوابیدن، شب گذراندن، خفتن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از لمیت
تصویر لمیت
چرایی کیفیت: حد درست آن بود که دلیلی کند بر ماهیت چیز و لمیت او
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از صمیت
تصویر صمیت
بسیار خاموش
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از عمیت
تصویر عمیت
نگاهبان و پاسبان زیرک، محافظ دانا
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حمیت
تصویر حمیت
مروت، غیرت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از زمیت
تصویر زمیت
گرانسنگ جا افتاده مرد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مقیت
تصویر مقیت
نگاهبان چیزی، نگاهدارنده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کمیت
تصویر کمیت
چندی
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از مزیت
تصویر مزیت
برتری
فرهنگ واژه فارسی سره