جدول جو
جدول جو

معنی ملوسی - جستجوی لغت در جدول جو

ملوسی
(مَ)
حالت و چگونگی ملوس. زیبایی و قشنگی و ظرافت. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). و رجوع به ملوس شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از ملوس
تصویر ملوس
(دخترانه)
قشنگ، ظریف و خوشگل
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از موسی
تصویر موسی
(پسرانه)
از آب کشیده شده، پسر عمران پیامبر بنی اسرائیل (ص) ، نام امام هفتم شیعیان امام کاظم (ع)، نام پسر عمران پیامبر بنی اسرائیل که در زمان فرعون به دنیا آمد
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از ملوس
تصویر ملوس
نرم وقشنگ، زیبا، خوشگل
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از موسی
تصویر موسی
تیغ سرتراشی، استره
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ملودی
تصویر ملودی
قطعۀ موسیقی که از توالی چند صوت تشکیل شده و خوش آهنگ باشد، نغمه
فرهنگ فارسی عمید
(مَ)
مأخوذ از تازی، ملالت و حزن و اندوه. (ناظم الاطباء). ملول بودن. به ستوه آمدگی. گرفتگی خاطر. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) :
بودم ز ملولی چو تن مردم کوهی
بودم ز خدوری چو دل مردم غافل.
سنائی (دیوان چ مصفا ص 194).
مشتاقی به که ملولی. (گلستان). رجوع به ملول شود.
- ملولی کردن، بی تابی کردن. مضطرب شدن. دل آزرده شدن:
که چون توشه کم شد ملولی کند
وگر پر شود بوالفضولی کند.
امیرخسرو
لغت نامه دهخدا
(مَ)
نار ملیسی، انار شیرین بی دانه. (مقدمۀ التفهیم چ همایی ص قفا) : مشتری دلالت دارد بر نار ملیسی و سیب و گندم و جو... (التفهیم). از میوه ها انار ملیسی و سیب شیرین که نیک رسیده باشد و خربزۀ هندو. (ذخیرۀ خوارزمشاهی). درختان خرما و برخصوص انار ملیسی باشد سخت نیکو. (فارسنامۀ ابن البلخی ص 148)
لغت نامه دهخدا
(مِ لُ)
از ’ملوس’ یونانی بمعنی آهنگ و ’اوده’ بمعنی آواز و نواست و در موسیقی سلسله صداهایی است که آهنگی را بوجود آورد و نیز توالی کلماتی که در عبارت، گوش را نوازش دهد. (از لاروس). نوا و آهنگ خوش آیند و اصوات موزون و بهم پیوسته ای است که به گوش خوش آیند باشد. ملودی ممکن است با ساز و آواز توأمان باشد و یا ممکن است ساز یا آواز جدا از هم اجرا گردد که در این صورت آن را یک صدایی نامند. رجوع به فرهنگ فارسی معین و لاروس بزرگ شود
لغت نامه دهخدا
(مَ سَ)
زیباخردک. جمیل و ظریف و زیبا. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). زیبای کوچک. و رجوع به ملوس شود
لغت نامه دهخدا
(عَ)
تابانی و نرمی. ضد خشونت. ملاسه. (منتهی الارب) (آنندراج) (از اقرب الموارد). و رجوع به ملاسه شود
لغت نامه دهخدا
(مُ)
مأخوذاز تازی، منسوب به ملوک. پادشاهی. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(مَ)
ظاهراً تحریف شدۀ ممولی است و به معنی میمون استعمال می شود. (فرهنگ لغات عامیانۀ جمال زاده)
لغت نامه دهخدا
(مُ)
به لغت مراکش، بذله گوی. مسخره و شوخ. (از ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(مُ لَوْ وَ)
حالت و چگونگی ملون. رجوع به ملون شود.
- ملونی کردن، تغییر رنگ دادن. دگرگون شدن. تغییر حال دادن:
گاه چو حال عاشقان صبح کند ملونی
گه چو حلی دلبران مرغ کند نواگری.
خاقانی
لغت نامه دهخدا
(مَ)
منسوب است به مسوس که از قرای مرو میباشد. (سمعانی)
لغت نامه دهخدا
(قَ سی ی)
سمعانی گوید: گمان میکنم نسبت است به قلوس جمع قلس و آن طناب کشتی است. (از انساب سمعانی)
لغت نامه دهخدا
(اَ)
مؤید. شاعر عرب متوفی بسال 557 هجری قمری رجوع به مؤید و معجم البلدان ذیل الوس شود، مترسی که در مزارع نصب کنند. (از فرهنگ نظام).
- الولوی سر خرمن.
- مثل الولوی سر خرمن
لغت نامه دهخدا
(اَ)
منسوب به الوس. رجوع به الوس و اللباب فی تهذیب الانساب شود
لغت نامه دهخدا
(اُ)
محمد بن حصن بن خالد بن سعید بن قیس بغدادی الوسی طرطوسی مکنی به ابوعبدالله. از نصر بن علی جهضمی و دیگران روایت کند و ابوالقاسم بن ابی عقب دمشقی و دیگران از وی روایت دارند. رجوع به اللباب فی تهذیب الانساب ج 1 و معجم البلدان ذیل الوس شود
لغت نامه دهخدا
(مَ)
منسوب به مجوس، مغ و آتش پرست است که پیرو زردشت باشد. (منتهی الارب). آتش پرست و پیرو زرتشت. ج، مجوس. (ناظم الاطباء). واحد مجوس. (از آنندراج). مغ. موغ. گبر. آتش پرست. فردی از مجوس. آنکه به دین مجوس است. ج، مجوس. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) :
اربعین شان را ز خمسین نصارا دان مدد
طیلسان شان را ز زنار مجوسی ده نشان.
خاقانی.
باب نوزدهم در ذکر یهودیان ومجوسیان به قم و نواحی آن. (تاریخ قم ص 18). و رجوع به مجوس شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از ملیسی
تصویر ملیسی
شیرین نار ملس انار شیرین بی دانه (مقدمه التفهیم ص قفا)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از موسی
تصویر موسی
استره تیغ آرایشگر تیغ سلمانی استره
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ملوس
تصویر ملوس
زیبا و خوشگل
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از لوسی
تصویر لوسی
خود را بیجهت عزیزنمودن
فرهنگ لغت هوشیار
فرانسوی نوا نوا و آهنگ خوش آیند را گویند و آن مایه اصلی موسیقی است. بتعبیر دیگر اصوات موزون و متوالی است که بگوش خوش آیند باشد، ملودی ممکن است با ساز یا آواز تنها اجرا شود. در این صورت آنرا یک صدایی گویند. وقتی که چند صدایی باشد با چند ساز یا آواز اجرا میشود توضیح ملودی همان نغمه است (نظری بموسیقی ج 1 ص 148)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ملولی
تصویر ملولی
میمون
فرهنگ لغت هوشیار
مجوسی در فارسی: از ریشه پهلوی مگوگی منسوب به مجوس: مربوط به مجوس، فردی از مجوس جمع مجوسیان: باب نوزدهم در ذکر یهودیان و مجوسیان بقم و نواحی آن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ملودی
تصویر ملودی
((مِ لُ))
آهنگ، لحن، نغمه
فرهنگ فارسی معین
تصویری از ملوس
تصویر ملوس
((مَ))
زیبا، خوشگل
فرهنگ فارسی معین
تصویری از موسی
تصویر موسی
((سا))
تیغ سلمانی، استره
فرهنگ فارسی معین
نغمه، نوا، آهنگ
فرهنگ واژه مترادف متضاد
تصویری از ملوس
تصویر ملوس
Tangible
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از ملوس
تصویر ملوس
tangível
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از ملوس
تصویر ملوس
greifbar
دیکشنری فارسی به آلمانی