جدول جو
جدول جو

معنی ملو - جستجوی لغت در جدول جو

ملو
(مَلْ)
دهی از دهستان پایین جام که در بخش تربت جام شهرستان مشهد واقع است و 178 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
لغت نامه دهخدا
ملو
سومین از عادلشاهیان در بیجاپور در 941 هجری قمری (از طبقات سلاطین اسلام ص 291). و رجوع به همین مأخذ شود
لغت نامه دهخدا
ملو
(عُدْ وا)
سخت سیر کردن و دویدن و تیزرفتن. (منتهی الارب) (از ناظم الاطباء) (آنندراج) (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
ملو
هیز
فرهنگ واژه مترادف متضاد
ملو
نوعی علف
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از ملوک
تصویر ملوک
(دخترانه)
پادشاهان
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از ملوس
تصویر ملوس
(دخترانه)
قشنگ، ظریف و خوشگل
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از ملودرام
تصویر ملودرام
ملودرام (Melodrama) یک ژانر در هنرهای نمایشی، ادبیات و سینما است که بر پایه ابراز احساسات قوی و بیان دراماتیک و اغلب با استفاده از عناصر موسیقی تأکید دارد. این واژه از ترکیب کلمات `ملودی` (Melody) و `دراما` (Drama) برای توصیف یک نوع واقعیت پردازی طراحی شده است که به دنبال ایجاد احساسات قوی در مخاطبین است.
ویژگی های اصلی ملودرام عبارتند از:
1. آشکارسازی احساسات : این ژانر اغلب از طریق عمل به ویژه نمایشگری احساسات شخصیت ها، اشکال رفتاری نمایشی، و کشف احساسات مخفی به کار می رود.
2. تنوع احساسات : شخصیت ها در ملودرام ممکن است از احساسات شدید عشق، غم، ناراحتی، ترس و خشم تا حس زیبایی، امید و شادی تجربه کنند.
3. موسیقی و ملودی : استفاده از موسیقی برای تقویت و تأثیر بخشیدن به احساسات شخصیت ها و ساختارهای دراماتیک برجسته است.
4. پیچیدگی در داستان : معمولاً داستان های ملودرام شامل موضوعات پیچیده و واقع گرایانه ای هستند که در آن انتظارات و آرزوهای شخصیت ها معمولاً با موانع و چالش های قوی روبرو می شوند.
5. معماری نمادین : استفاده از نمادها، تصاویر و تصاویر برای نمایش عمیق تر احساسات و موضوعات.
ملودرام ها معمولاً در سینما، تئاتر، تلویزیون و حتی ادبیات استفاده می شوند و جذابیت زیادی برای مخاطبانی دارند که از تجربه ی احساسی و دراماتیک به خصوص لذت می برند.
نوعی نمایش یا فیلم که در اصل، ساده و احساسی اند و بیشتر با درگیر کردن احساس تماشاگر سر و کار دارند تا با درگیر کردن ذهن او. در ملودرام، مسائل اخلاقی به تقابل خیر و شر محدود می شود و شخصیت ها عمدتا یا خوبند و یا بد. در این نمایش ها فضایل خوب ستوده می شوند و با پیروزی یا موفقیت شخصیت خوب ماجرا، معمولا به خوبی و خوشی، همه چیز به پایان می رسد.در سال های آغازین تاریخ سینما و با ریشه دار شدن فیلم های بلند روایی، ملودرام ها بسیار پر طرفدار بودند
فرهنگ اصطلاحات سینمایی
تصویری از ملوکانه
تصویر ملوکانه
شاهانه، منسوب و مربوط به شاه، درخور شاهان مانند شاه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ملوان
تصویر ملوان
ملاح در کشتی های تجارتی، ملاح، ناوبر
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ملون
تصویر ملون
رنگ آمیزی شده، رنگ شده، رنگارنگ، در علوم ادبی ذوبحرین
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ملوک لخمیین
تصویر ملوک لخمیین
ملوک حیره یا مناذره که در زمان خسرو پرویز منقرض شدند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ملول
تصویر ملول
افسرده، اندوهگین، دل تنگ، بیزار، به ستوه آمده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ملوز
تصویر ملوز
دارای مغز بادام، بادامی شکل، شبیه بادام
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ملوس
تصویر ملوس
نرم وقشنگ، زیبا، خوشگل
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ملوم
تصویر ملوم
ملامت شده، سرزنش شده، نکوهیده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ملودرام
تصویر ملودرام
نمایش توام با موسیقی، رقص و آواز، داستان غم انگیزی که پایان بدی نداشته باشد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ملوث
تصویر ملوث
پلید و آلوده شده، آلوده به پلیدی
فرهنگ فارسی عمید
آنکه پادشاهان را فریب دهد، آنکه پادشاهان را فریفته و شیدای و سازد: (این همه یکسره تمام شدست نزد تو ای بت ملوک فریب،) (رودکی. چا. دکتر خطیب رهبر. 3)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ملوم
تصویر ملوم
ملامت کرده شده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ملوک وش
تصویر ملوک وش
آنکه رفتار شاهان دارد: (سید زاده منشی ملوک وش جوانی است.) (ترجمه مجالس النفائس. 78)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ملوکانه
تصویر ملوکانه
در خور شاهان و بزرگان
فرهنگ لغت هوشیار
یکی از گونه های پنیرک که بنام خبازی بستانی نیز مشهور است و در آسیای غربی خصوصا فلسطین بفراوانی میروید ملوخیا ملوکیا ملوخیه بقله الیهودیه خبازی بستانی. توضیح در تداول عامه در ایران این گیاه را نیز پنیرک گویند
فرهنگ لغت هوشیار
یکی از گونه های پنیرک که بنام خبازی بستانی نیز مشهور است و در آسیای غربی خصوصا فلسطین بفراوانی میروید ملوخیا ملوکیا ملوخیه بقله الیهودیه خبازی بستانی. توضیح در تداول عامه در ایران این گیاه را نیز پنیرک گویند
فرهنگ لغت هوشیار
بستوه آمده و افکار و مانده و آزرده و بیزار و دلگیر و ناتوان و دلتنگ و اندوهگین
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ملول شدن
تصویر ملول شدن
بیزار شدن بستوه آمدن، اندوهگین شدن: (دلا، اگر طلبی سایه همای شرف مشو ملول گرت چرخ ناتوان دارد) (وحشی. چا. امیر کبیر. 185)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ملولی
تصویر ملولی
میمون
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ملون
تصویر ملون
رنگ شده رنگ آمیزی شده رنگا رنگ رنگ کرده شده، رنگین
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تملو
تصویر تملو
پر گردیدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ملون شدن
تصویر ملون شدن
رنگین شدن، رنگارنگ شدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ملون کردن
تصویر ملون کردن
رنگین کردن، رنگارنگ کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ملونات
تصویر ملونات
جمع ملونه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ملونه
تصویر ملونه
مونث ملون، جمع ملونات
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ملونیا
تصویر ملونیا
لاتینی تازی گشته خربزه خربزه خربزه دراز (عقار. 54)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ملوان
تصویر ملوان
ملاح
فرهنگ واژه فارسی سره