- ملل
- به ستوه آمدن، بیزاری، ملال
معنی ملل - جستجوی لغت در جدول جو
- ملل
- دین و مذهب، و اطلاق ملت بر دین حق و باطل هر دو آمده
- ملل ((مِ لَ))
- جمع ملت
- ملل ((مَ لَ))
- به ستوه آمدن، بیزار شدن
- ملل
- ملت ها، شریعت ها، کیش ها، آیین ها، پیروان ادیان، جمع واژۀ ملت
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
جز ملت شدن
در کیش و شریعت درآمدن، جزء ملت شدن، از بیماری یا اندوه بی تابی کردن
جایگه، جا، جایگاه
پرنما، پرشکوه
مانند، نمونه
نمناکی، تری
جمع دلال، کرشمه ها
توده، مردم
الگو
بلغزیدن و سهو افتادن، سبک سرین گردیدن
امر عظیم، کار بزرگ
جمع حله، زیورها، جامه ها، برزک های (کتان) یمانی زیورها پیرایه ها، لباسهای نو جامه ها، بردهای یمانی
گشادگی میان دندانها ماند
تری و نمناکی
داغ جامه که به شستن نرود، خوشخوی آماده یاری، لنگدستی
سایه انداز، سایه دار
اصرار و الحاح کننده
تاخیر کردن، درنگ کردن
ذلیل کننده، خوار کننده
ریزنده، تر کننده، اشک بار
محل اجتماع گروهی از مردم
ملا اعلی: فرشتگان در عالم بالا، کنایه از عالم ارواح مجرده، عالم بالا
ملا اعلی: فرشتگان در عالم بالا، کنایه از عالم ارواح مجرده، عالم بالا
کسی که از احرام خارج شده
نوعی پارچۀ نخی سفید و نازک
بیان کنندۀ علت، علت آورنده
سبک یا شیوۀ ساختن چیزی مثلاً مدل ماشین، مدل خانه
طرح یا نمونه ای که چیزی را از روی آن می سازند، الگو
فرد یا شخصی که در تهیۀ یک اثر هنری، به عنوان الگو به کار گرفته شود
شخصی که از چهره یا اندام او، در کارهای هنری، آموزشی و تبلیغاتی استفاده شود
طرح یا نمونه ای که چیزی را از روی آن می سازند، الگو
فرد یا شخصی که در تهیۀ یک اثر هنری، به عنوان الگو به کار گرفته شود
شخصی که از چهره یا اندام او، در کارهای هنری، آموزشی و تبلیغاتی استفاده شود
تر کردن با آب، تری، نمناکی، نم
جای بازگشت، حاصل، نتیجه، عاقبت
نوعی صندلی یک یا چندنفرۀ راحتی دارای پایه و دسته های چوبی و تشک و پشتی نرم، اسباب خانه از قبیل میز، صندلی، نیمکت
در علم عروض اجتماع خرم و هتم است که از مفاعیلن فاع باقی بماند و فعل به جای آن بگذارند
لغزیدن و افتادن
از حق و صواب منحرف گشتن
لغزش، خطا
کمی، نقصان، کم و کاست
لغزیدن و افتادن
از حق و صواب منحرف گشتن
لغزش، خطا
کمی، نقصان، کم و کاست
خلّه ها، سوراخ ها، جمع واژۀ خلّه
خلل و فرج: سوراخ ها و گشادگی ها
خلل و فرج: سوراخ ها و گشادگی ها