- ملعونه
- ملعون، رانده و دور شده از نیکی و رحمت، لعن و نفرین شده
معنی ملعونه - جستجوی لغت در جدول جو
- ملعونه
- ملعونه در فارسی مونث ملعونه گجسته زن مونث ملعون: (و دایه ملعونه بفرمود تا اسب را بیاوردند ) (سمک عیار 42: 1)، جمع ملعونات
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
ملحونه در فارسی مونث ملحون: آهنگین مونث ملحون، جمع ملحونات
گجسته
رانده و دور شده از نیکی و رحمت، لعن و نفرین شده
معونت در فارسی یاریگری
مونث ملون، جمع ملونات
نفرین کرده، لعنت شده
ملعنت در فارسی ریستگاه، فریه انگیز (فریه لعنت)
Cursed, Cursedly
amaldiçoado, malditamente
verflucht
przeklęty
проклятый , проклято
проклятий , проклято
vervloekt
maldito, malditamente
maudit, mauditement
maledetto, maledettamente
शापित , शापित रूप से
terkutuk, dengan kutukan
lanetli, lanetli bir şekilde
저주받은 , 저주받은 듯이
מקולל
被诅咒的 , 诅咒地
呪われた , 呪われたように
laani, kwa laana
ถูกสาป , อย่างถูกสาป
অভিশপ্ত , অভিশপ্তভাবে
ملعونٌ
ملعون , بددعا کے طور پر
سرخاب زنان
سرخیی که زنان در روی مالند برای زینت آلغونه سرخی غازه سرخاب
سرخیی که زنان در روی مالند برای زینت آلغونه سرخی غازه سرخاب