دروغ گوی. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). کذاب. (از اقرب الموارد) (محیط المحیط) : به نزدیک ارباب براعت به زبان شناعت ملسون نشوم. (المعجم چ دانشگاه ص 20) ، در لسان گوید: رجل ملسون، مرد شیرین زبان دور از کردار. (از اقرب الموارد) ، زبان بریده. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء)
دروغ گوی. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). کذاب. (از اقرب الموارد) (محیط المحیط) : به نزدیک ارباب براعت به زبان شناعت ملسون نشوم. (المعجم چ دانشگاه ص 20) ، در لسان گوید: رجل ملسون، مرد شیرین زبان دور از کردار. (از اقرب الموارد) ، زبان بریده. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء)
جایز. روا. مسوغ. (از منتهی الارب) (از ناظم الاطباء) : هذا مسوع له، مسوغ له. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). تجویز و عطاکرده شده. جایزشده. و رجوع به مسوغ شود
جایز. روا. مسوغ. (از منتهی الارب) (از ناظم الاطباء) : هذا مسوع له، مسوغ له. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). تجویز و عطاکرده شده. جایزشده. و رجوع به مسوغ شود