جدول جو
جدول جو

معنی ملسوع - جستجوی لغت در جدول جو

ملسوع
(مَ)
گزیدۀ مار و عقرب. (منتهی الارب) (آنندراج) (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). گزیده شده. ملدوغ. لدیغ. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا)
لغت نامه دهخدا
ملسوع
گزیده
تصویری از ملسوع
تصویر ملسوع
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از ملسون
تصویر ملسون
کذاب، دروغ گو، خوش صحبت، شیرین زبان
فرهنگ فارسی عمید
(مَ)
آن که بر اندام وی سلعه (زگیل) برآمده باشد. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(مَ)
دورکرده شده. (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
(مَ)
دروغ گوی. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). کذاب. (از اقرب الموارد) (محیط المحیط) : به نزدیک ارباب براعت به زبان شناعت ملسون نشوم. (المعجم چ دانشگاه ص 20) ، در لسان گوید: رجل ملسون، مرد شیرین زبان دور از کردار. (از اقرب الموارد) ، زبان بریده. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(مُ سَوْ وَ)
جایز. روا. مسوغ. (از منتهی الارب) (از ناظم الاطباء) : هذا مسوع له، مسوغ له. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). تجویز و عطاکرده شده. جایزشده. و رجوع به مسوغ شود
لغت نامه دهخدا
(لُ)
شکافها. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
(لَ)
زن دشمن دارنده شوی را. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
(مِ سَ)
هاد ملسع، رهبر ماهر. (منتهی الارب). رهبر و هادی ماهر. (ناظم الاطباء). رهبر حاذق و ماهر برای دلالت. (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
تصویری از ملسون
تصویر ملسون
دروغگوی، زبان بریده دروغگو، زبان بریده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از لسوع
تصویر لسوع
دشمن شوی شکاف ها
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ملسون
تصویر ملسون
((مَ))
دروغگو، زبان بریده
فرهنگ فارسی معین