جدول جو
جدول جو

معنی ملدوغ - جستجوی لغت در جدول جو

ملدوغ
گزیده شده، مارگزیده، عقرب گزیده
تصویری از ملدوغ
تصویر ملدوغ
فرهنگ فارسی عمید
ملدوغ
(مَ)
مارگزیده و نیش خوردۀ عقرب. (منتهی الارب) (آنندراج). مارگزیده و کژدم گزیده. (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). که گزیده شده باشد. لدیغ. ملسوع. سلیم. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) :
اصبع ملدوغ بر در دفع شر
در تعدی و هلاک تن نگر.
مولوی (مثنوی چ رمضانی ص 415)
لغت نامه دهخدا
ملدوغ
گزیده مار گزیده گزدم گزیده آنکه او را مار یا جز آن گزیده باشد
تصویری از ملدوغ
تصویر ملدوغ
فرهنگ لغت هوشیار
ملدوغ
((مَ))
آنکه او را مار یا جز آن گزیده باشد
تصویری از ملدوغ
تصویر ملدوغ
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(مَ)
دارو در دهن ریخته شده. (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
(مَ)
شتر که بر صدغ وی داغ و نشان کرده باشند. (منتهی الارب) (آنندراج) : بعیر مصدوغ، شتری که در صدغ وی داغ باشد. (ناظم الاطباء). بعیر مصدغ. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
(مِ دَ)
طعنه زننده مردم را. (منتهی الارب) (آنندراج) (از ناظم الاطباء). آنکه با سخن خود دیگران را نیش زند. (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
تصویری از ملندوغ
تصویر ملندوغ
شخص لوده و جلف (یکی بود و یکی نبود. چا. 126: 2)
فرهنگ لغت هوشیار