یکی از بخشهای شهرستان خرم آباد است که در جنوب غربی شهرستان واقع است و از شمال به بخش ویسیان و از جنوب و جنوب شرقی به بخش الوار گرمسیری و رود خانه کشکان و از مشرق به بخش پاپی و از مغرب به رود خانه کشکان محدود است. شمال بخش کوهستانی و هوای آن سردسیر و قسمت جنوب آن جلگه و معتدل است. محصول آن غلات و لبنیات و پشم و صیفی است و شغل اهالی زراعت و گله داری است. کوه دلوج و کوه رومشکان از قلل معروف آن است. این بخش از یک دهستان و 48 آبادی تشکیل شده است و در حدود 17800تن سکنه دارد که از طایفۀ میر جودکی هستند. مرکز بخش آبادی ملاوی است که در 114هزارگزی جنوب غربی خرم آباد واقع است و راه شوسۀ خرم آباد به اندیمشک از مرکزبخش عبور می کند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6) قصبه ای از دهستان بالا گریوه است که دربخش ملاوی شهرستان خرم آباد واقع است. مرکز بخش است ودر حدود 200 تن سکنه دارد. بخشداری، پست و تلگراف، انتظامات ژاندارمری در این آبادی واقع است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6). و رجوع به مادۀ قبل شود
یکی از بخشهای شهرستان خرم آباد است که در جنوب غربی شهرستان واقع است و از شمال به بخش ویسیان و از جنوب و جنوب شرقی به بخش الوار گرمسیری و رود خانه کشکان و از مشرق به بخش پاپی و از مغرب به رود خانه کشکان محدود است. شمال بخش کوهستانی و هوای آن سردسیر و قسمت جنوب آن جلگه و معتدل است. محصول آن غلات و لبنیات و پشم و صیفی است و شغل اهالی زراعت و گله داری است. کوه دلوج و کوه رومشکان از قلل معروف آن است. این بخش از یک دهستان و 48 آبادی تشکیل شده است و در حدود 17800تن سکنه دارد که از طایفۀ میر جودکی هستند. مرکز بخش آبادی ملاوی است که در 114هزارگزی جنوب غربی خرم آباد واقع است و راه شوسۀ خرم آباد به اندیمشک از مرکزبخش عبور می کند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6) قصبه ای از دهستان بالا گریوه است که دربخش ملاوی شهرستان خرم آباد واقع است. مرکز بخش است ودر حدود 200 تن سکنه دارد. بخشداری، پست و تلگراف، انتظامات ژاندارمری در این آبادی واقع است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6). و رجوع به مادۀ قبل شود
جمع واژۀ ملک و ملأک. فرشتگان. ملائک: به دشتی رسیدم بمانند دریا که کس جز ملایک ندیدیش معبر. عمعق (دیوان چ نفیسی ص 146). چون به شاهین قضا انصاف سنجی گاه حکم جبرئیل از سدره گوید با ملایک در ملا. سنائی (دیوان چ مصفا ص 3). ای شیاطین را ز توشکر و ملایک را گله دوستان را کوه انده دشمنان را یار غار. قوامی رازی (از تاریخ ادبیات صفا). لشکرت را آیت ’نصرمن اﷲ’ رایت است رایتت را از ملوک و از ملایک لشکر است. انوری. وز ملایک نعره ها برخاست کآنک بر زمین شاه، بند ’باقلانی’ بست ما بند قبا. خاقانی (دیوان چ سجادی ص 21). ستر کواکب قدمش می درید سفت ملایک علمش می کشید. نظامی. گهی برج کواکب می بریدم گهی سترملایک می دریدم. نظامی. از ملایک بوده شیطانی شوی ز اهرمن گردی و هامانی شوی. عطار (مصیبت نامه چ نورانی وصال ص 11). ملک را سلطان و مالک آمد او مرد مسجود و ملایک آمد او. عطار (ایضاً ص 13). شیاطین را نشیبش بگسلد پی ملایک را نهیبش بفگند پر. مجد همگر. نگویم دد و دام و مور و سمک که فوج ملایک بر اوج فلک. سعدی (بوستان). چون برترین مقام ملایک بر آسمان چندین به دست دیو زبونی چرا کنیم. سعدی. آفتاب است آن پری رخ یا ملایک یا بشر قامت است آن یا قیامت یا الف یا نیشکر. سعدی. سعدیا عشق نیامیزد و شهوت با هم پیش تسبیح ملایک نرود هیچ رجیم. سعدی. با ملایک پس ازآن صومعه قدسی را گرد برگشتم و نیکو نظری کردم و رفت. ابن یمین. دوش دیدم که ملایک در میخانه زدند گل آدم بسرشتند و به پیمانه زدند. حافظ. و رجوع به ملائک شود
جَمعِ واژۀ مَلَک و مَلْأک. فرشتگان. ملائک: به دشتی رسیدم بمانند دریا که کس جز ملایک ندیدیش معبر. عمعق (دیوان چ نفیسی ص 146). چون به شاهین قضا انصاف سنجی گاه حکم جبرئیل از سدره گوید با ملایک در ملا. سنائی (دیوان چ مصفا ص 3). ای شیاطین را ز توشکر و ملایک را گله دوستان را کوه انده دشمنان را یار غار. قوامی رازی (از تاریخ ادبیات صفا). لشکرت را آیت ’نصرمن اﷲ’ رایت است رایتت را از ملوک و از ملایک لشکر است. انوری. وز ملایک نعره ها برخاست کآنک بر زمین شاه، بند ’باقلانی’ بست ما بند قبا. خاقانی (دیوان چ سجادی ص 21). ستر کواکب قدمش می درید سفت ملایک علمش می کشید. نظامی. گهی برج کواکب می بریدم گهی سترملایک می دریدم. نظامی. از ملایک بوده شیطانی شوی ز اهرمن گردی و هامانی شوی. عطار (مصیبت نامه چ نورانی وصال ص 11). ملک را سلطان و مالک آمد او مرد مسجود و ملایک آمد او. عطار (ایضاً ص 13). شیاطین را نشیبش بگسلد پی ملایک را نهیبش بفگند پر. مجد همگر. نگویم دد و دام و مور و سمک که فوج ملایک بر اوج فلک. سعدی (بوستان). چون برترین مقام ملایک بر آسمان چندین به دست دیو زبونی چرا کنیم. سعدی. آفتاب است آن پری رخ یا ملایک یا بشر قامت است آن یا قیامت یا الف یا نیشکر. سعدی. سعدیا عشق نیامیزد و شهوت با هم پیش تسبیح ملایک نرود هیچ رجیم. سعدی. با ملایک پس ازآن صومعه قدسی را گرد برگشتم و نیکو نظری کردم و رفت. ابن یمین. دوش دیدم که ملایک در میخانه زدند گل آدم بسرشتند و به پیمانه زدند. حافظ. و رجوع به ملائک شود
هرمن. نویسندۀ آمریکایی که در سال 1819 میلادی در نیویورک متولد شد و در سال 1891 میلادی درگذشت. او دریانورد بود و سپس به نویسندگی پرداخت. از آثار او ’بیلی باد’ و دیگری داستان سمبلیک نهنگ سفید یا ’موبی دیک’ است که آن را در سال 1851 میلادی تصنیف کرد. (از لاروس)
هرمن. نویسندۀ آمریکایی که در سال 1819 میلادی در نیویورک متولد شد و در سال 1891 میلادی درگذشت. او دریانورد بود و سپس به نویسندگی پرداخت. از آثار او ’بیلی باد’ و دیگری داستان سمبلیک نهنگ سفید یا ’موبی دیک’ است که آن را در سال 1851 میلادی تصنیف کرد. (از لاروس)