دشمن داشتن. (تاج المصادر بیهقی) (از منتهی الارب) (از ناظم الاطباء). دشمن داشتن و بسیار ناپسند و زشت دانستن و ترک کردن کسی یا چیزی را. قلاء. قلی. (از اقرب الموارد)
دشمن داشتن. (تاج المصادر بیهقی) (از منتهی الارب) (از ناظم الاطباء). دشمن داشتن و بسیار ناپسند و زشت دانستن و ترک کردن کسی یا چیزی را. قِلاء. قلی. (از اقرب الموارد)
دهی. (منتهی الارب) (آنندراج). نام قریه ای به شام از عمل اردن و شراب مقدی منسوب بدانجاست. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). و رجوع به مادۀ قبل و مقد و مقدی شود
دهی. (منتهی الارب) (آنندراج). نام قریه ای به شام از عمل اردن و شراب مقدی منسوب بدانجاست. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). و رجوع به مادۀ قبل و مقد و مقدی شود
مقلمه. قلمدان. جای قلم: قلمی به عاریت خواست از دانشمندی و به آن حدیث نبشت پس در مقلمه نهاد و فراموش کرد. از آنجا به عراق رحلت کرد. چون به عراق رسید قلم عاریتی در مقلمه یافت و دلتنگ شد... (کشف الاسرار ج 3 ص 682). گه گهی در مقلمه محبوس ماند کلک تو زانکه او کرده ست روزی خلایق را ضمان. جمال الدین عبدالرزاق (دیوان چ وحید دستگردی ص 310). ضمان روزی ما کرده است کلکت از آن به حبس مقلمه گه گه رود به حکم ضمان. کمال الدین اسماعیل (دیوان چ حسین بحرالعلومی ص 304). و رجوع به مادۀ قبل شود
مقلمه. قلمدان. جای قلم: قلمی به عاریت خواست از دانشمندی و به آن حدیث نبشت پس در مقلمه نهاد و فراموش کرد. از آنجا به عراق رحلت کرد. چون به عراق رسید قلم عاریتی در مقلمه یافت و دلتنگ شد... (کشف الاسرار ج 3 ص 682). گه گهی در مقلمه محبوس ماند کلک تو زانکه او کرده ست روزی خلایق را ضمان. جمال الدین عبدالرزاق (دیوان چ وحید دستگردی ص 310). ضمان روزی ما کرده است کلکت از آن به حبس مقلمه گه گه رود به حکم ضمان. کمال الدین اسماعیل (دیوان چ حسین بحرالعلومی ص 304). و رجوع به مادۀ قبل شود
جزیره سیسیل واقع در بحرالروم میان شبه جزیره ایتالیا و تونس. مؤلف حدود العالم آرد: نام جزیره ای است به دریای روم بنزدیکی رومیه، کوهی بزرگ از گرد این جزیره آید و خزینۀ رومیان اندر این جزیره بودی اندر قدیم از استواری این جزیره. درازی او هفت منزل است اندر پهنای پنج منزل. (حدود العالم). رجوع به سیسیل شود. در اقرب الموارد آمده: ابن خلکان ضبط آن را صقلیه بفتح صاد و قاف دانسته
جزیره سیسیل واقع در بحرالروم میان شبه جزیره ایتالیا و تونس. مؤلف حدود العالم آرد: نام جزیره ای است به دریای روم بنزدیکی رومیه، کوهی بزرگ از گرد این جزیره آید و خزینۀ رومیان اندر این جزیره بودی اندر قدیم از استواری این جزیره. درازی او هفت منزل است اندر پهنای پنج منزل. (حدود العالم). رجوع به سیسیل شود. در اقرب الموارد آمده: ابن خلکان ضبط آن را صقلیه بفتح صاد و قاف دانسته
از ’ت ل و’، متلی. ماده شتر با بچه که پس از وی رود. ج، متالی. یقال ناقه متل و ناقه متلیه. (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد). اشتر با بچه. (مهذب الاسماء)
از ’ت ل و’، مُتلی. ماده شتر با بچه که پس از وی رود. ج، مُتالی. یقال ناقه متل و ناقه متلیه. (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد). اشتر با بچه. (مهذب الاسماء)