شتر ماده که یکبار زاید و سپس آن بارنگیرد. (منتهی الارب) (آنندراج) (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) ، امراءه مقلات، زنی که کودکش فرانیاید. (مهذب الاسماء). زن که فرزند او را نزید. (منتهی الارب) (آنندراج). زنی که وی را فرزند نزید. ج، مقالیت. (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد)
شتر ماده که یکبار زاید و سپس آن بارنگیرد. (منتهی الارب) (آنندراج) (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) ، امراءه مقلات، زنی که کودکش فرانیاید. (مهذب الاسماء). زن که فرزند او را نزید. (منتهی الارب) (آنندراج). زنی که وی را فرزند نزید. ج، مقالیت. (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد)
مقوله ها. (ناظم الاطباء). جمع واژۀ مقوله. گفتارها. گفته ها. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) : خاک بر سر علمی باد که ازمقولات و منقولات چنین نتیجۀ مردمی بردهد. (منشآت خاقانی چ محمد روشن ص 103). از منقولات کلام اردشیر بابک و مقولات حکمت اوست که بسیار خون ریختن بود که از بسیار خون ریختن بازدارد. (مرزبان نامه چ قزوینی ص 18). - مقولات عشر، (اصطلاح فلسفی) یک جوهرو نه عرض، پس افراد جوهر پنج است یکی جسم دوم هیولی سوم صورت چهارم نفس ناطقه پنجم عقل یعنی ملائکه. و نه عرض این است: اول کیف، دوم کم، سوم این، چهارم متی، پنجم اضافت، ششم وضع، هفتم فعل، هشتم انفعال، نهم ملک. (غیاث) (آنندراج). جواهر و اعراض. قاطیغوریاس. قاطیقوریاس. اجناس عالیه. بخشی از منطق ارسطو، و عبارتند از: جوهر (عین) ، کم، کیف، اضافه (مضاف) ، این، متی، وضع (نصبه) ، ملک (جده، له، ذو) ، فعل (ان یفعل) ، انفعال (ان ینفعل) : زید طویل اسود ابن مالک فی بیته بالامس کان متکی فی یده سیف لواه فالتوی فهذه عشر مقولات سوی. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). حکما جواهر واعراض دهگانه را ’مقولات عشر’ گویند. آنچه مشهور میان فلاسفه است، مقولات برده قسم اند به حکم حصر عقلی. و این تقسیم و حصر عقلی را ارسطو پایه گذاری کرده است که نه مقولۀ عرض و یک مقولۀ جوهر باشد. (از فرهنگ علوم عقلی سیدجعفر سجادی)
مقوله ها. (ناظم الاطباء). جَمعِ واژۀ مقوله. گفتارها. گفته ها. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) : خاک بر سر علمی باد که ازمقولات و منقولات چنین نتیجۀ مردمی بردهد. (منشآت خاقانی چ محمد روشن ص 103). از منقولات کلام اردشیر بابک و مقولات حکمت اوست که بسیار خون ریختن بود که از بسیار خون ریختن بازدارد. (مرزبان نامه چ قزوینی ص 18). - مقولات عشر، (اصطلاح فلسفی) یک جوهرو نه عرض، پس افراد جوهر پنج است یکی جسم دوم هیولی سوم صورت چهارم نفس ناطقه پنجم عقل یعنی ملائکه. و نه عرض این است: اول کیف، دوم کم، سوم این، چهارم متی، پنجم اضافت، ششم وضع، هفتم فعل، هشتم انفعال، نهم ملک. (غیاث) (آنندراج). جواهر و اعراض. قاطیغوریاس. قاطیقوریاس. اجناس عالیه. بخشی از منطق ارسطو، و عبارتند از: جوهر (عین) ، کم، کیف، اضافه (مضاف) ، این، متی، وضع (نصبه) ، ملک (جده، له، ذو) ، فعل (ان یفعل) ، انفعال (ان ینفعل) : زید طویل اسود ابن مالک فی بیته بالامس کان متکی فی یده سیف لواه فالتوی فهذه عشر مقولات سوی. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). حکما جواهر واعراض دهگانه را ’مقولات عشر’ گویند. آنچه مشهور میان فلاسفه است، مقولات برده قسم اند به حکم حصر عقلی. و این تقسیم و حصر عقلی را ارسطو پایه گذاری کرده است که نه مقولۀ عرض و یک مقولۀ جوهر باشد. (از فرهنگ علوم عقلی سیدجعفر سجادی)
نام شهرستانی است، در 265هزارگزی جنوب باختری تهران و 28هزارگزی باختردلیجان و 6 هزارگزی شمال راه دلیجان به خمین. در دامنۀ کوه سرچشمه واقع است و مرکز آن نیز که شهرکی است همین نام دارد و از دو قصبۀ بالا و پائین تشکیل شده و در حدود 12500 تن سکنه دارد. عده قرای محلات 55 و جمعیت کل حدود 228000هزار نفر است. محلات سابقاً مرکز بخش و تابع شهرستان گلپایگان بوده در سال 1326 ه. ش. تبدیل به شهرستان شد. بخش خمین و دلیجان تابع این شهرستان است. آثار باستانی محلات به شرح زیر است: الف: محراب امام زاده یحیی که ادارۀ باستان شناسی تاریخ بنای آن را در سال 709 هجری قمری ثبت نموده است. ب:بنای دو امام زاده جنب یکدیگر یکی در پائین به نام شاهزاده موسی و دیگری عبداﷲ که از بناهای دورۀ صفویه است. ج: قلعۀ معروف آقاخان محلاتی، واقع در شمال محلات پائین قلعه ای مهم و قدیمی است و مساحت داخل قلعه در حدود یکصدهزار متر مربع و دارای باغ و ساختمانهای قابل ملاحظه است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 1)
نام شهرستانی است، در 265هزارگزی جنوب باختری تهران و 28هزارگزی باختردلیجان و 6 هزارگزی شمال راه دلیجان به خمین. در دامنۀ کوه سرچشمه واقع است و مرکز آن نیز که شهرکی است همین نام دارد و از دو قصبۀ بالا و پائین تشکیل شده و در حدود 12500 تن سکنه دارد. عده قرای محلات 55 و جمعیت کل حدود 228000هزار نفر است. محلات سابقاً مرکز بخش و تابع شهرستان گلپایگان بوده در سال 1326 هَ. ش. تبدیل به شهرستان شد. بخش خمین و دلیجان تابع این شهرستان است. آثار باستانی محلات به شرح زیر است: الف: محراب امام زاده یحیی که ادارۀ باستان شناسی تاریخ بنای آن را در سال 709 هجری قمری ثبت نموده است. ب:بنای دو امام زاده جنب یکدیگر یکی در پائین به نام شاهزاده موسی و دیگری عبداﷲ که از بناهای دورۀ صفویه است. ج: قلعۀ معروف آقاخان محلاتی، واقع در شمال محلات پائین قلعه ای مهم و قدیمی است و مساحت داخل قلعه در حدود یکصدهزار متر مربع و دارای باغ و ساختمانهای قابل ملاحظه است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 1)
کلاسنگ. (تفلیسی). فلاخن. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). آلتی که بدان سنگ بیندازند و آن را چوپانان بکاردارند. ج، مقالیع. (از اقرب الموارد). قلماسنگ. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) ، بیل و ابزاری که بدان زمین را انباشته می کنند. (ناظم الاطباء)
کلاسنگ. (تفلیسی). فلاخن. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). آلتی که بدان سنگ بیندازند و آن را چوپانان بکاردارند. ج، مقالیع. (از اقرب الموارد). قلماسنگ. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) ، بیل و ابزاری که بدان زمین را انباشته می کنند. (ناظم الاطباء)
لقبی که دایۀ منصور خلیفه در کودکی بدو داده بود. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) : طبیب گفت من در کتابهای ما خوانده ام که ملکی باشد نام او مقلاص برکنار دجله شهری بکند که تا قیامت بماند این حکایت با منصور بگفتند. منصور گفت مرا در کودکی مقلاص گفتندی... (مجمل التواریخ والقصص ص 513). سبب تسمیۀ من به مقلاص آن بود... که ریسمانهای دایۀ خود را دزدیده و فروخته دعوتی مهیا ساختم... و بالاخره سررشتۀ آن کار به دست دایه افتاده مرا مدتی مقلاص می خواند زیرا در آن زمان مقلاص نامی به دزدی اشتهار داشت و از هرکس که این کار سرمی زد به اونسبت می کردند. (حبیب السیر چ خیام ج 2 ص 213 و 214) نام رئیس و پیشوای فرقه ای از مانویه که به نام او به مقلاصیه معروف شدند و او جانشین زادهرمز رئیس فرقۀ دین آوریه بود، به مداین در زمان حجاج بن یوسف ثقفی. (از ابن الندیم، یادداشت به خط مرحوم دهخدا) نام مردی و او والد جد عبدالعزیز بن عمران بن ایوب امام از اصحاب شافعی است و او از بزرگان مالکیه بود و چون شافعی را دید مذهب او را پذیرفت. (از منتهی الارب)
لقبی که دایۀ منصور خلیفه در کودکی بدو داده بود. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) : طبیب گفت من در کتابهای ما خوانده ام که ملکی باشد نام او مقلاص برکنار دجله شهری بکند که تا قیامت بماند این حکایت با منصور بگفتند. منصور گفت مرا در کودکی مقلاص گفتندی... (مجمل التواریخ والقصص ص 513). سبب تسمیۀ من به مقلاص آن بود... که ریسمانهای دایۀ خود را دزدیده و فروخته دعوتی مهیا ساختم... و بالاخره سررشتۀ آن کار به دست دایه افتاده مرا مدتی مقلاص می خواند زیرا در آن زمان مقلاص نامی به دزدی اشتهار داشت و از هرکس که این کار سرمی زد به اونسبت می کردند. (حبیب السیر چ خیام ج 2 ص 213 و 214) نام رئیس و پیشوای فرقه ای از مانویه که به نام او به مقلاصیه معروف شدند و او جانشین زادهرمز رئیس فرقۀ دین آوریه بود، به مداین در زمان حجاج بن یوسف ثقفی. (از ابن الندیم، یادداشت به خط مرحوم دهخدا) نام مردی و او والد جد عبدالعزیز بن عمران بن ایوب امام از اصحاب شافعی است و او از بزرگان مالکیه بود و چون شافعی را دید مذهب او را پذیرفت. (از منتهی الارب)
غوک چوب. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). دو چوب که کودکان با آنها بازی کنند. مقلی (م لا) . (از اقرب الموارد). الک دولک. قله. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا)
غوک چوب. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). دو چوب که کودکان با آنها بازی کنند. مقلی (م َ لا) . (از اقرب الموارد). الک دولک. قَله. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا)
جمع مقوله، گفتار ها جمع مقوله (مقول) :، گفتار ها، (قاطیغوریاس) حکما جواهر و اعراض دهگانه را} مقولات عشر {گویند. آنچه مشهور میان فلاسفه است مقولات برده قسم اند بحکم حصر عقلی و این تقسیم و حصر عقلی را ارسطو پایه گذاری کرده است. وی موجودات عالم را محدود و مشخص در ده مقوله کرده است که نه مقوله عرض و یک مقوله جوهر باشد، مقولات نه گانه عرضی عبارتند از: کم کیف وضع اضافه این متی ملک یا جده له فعل و انفعال (ان یفعل و ان ینفعل) یا فن مقولات. یا قاطیغوریاس نزد قدما یکی از بخشهای علوم منطقیه بود. مقوله ها، گفتار و گفته ها
جمع مقوله، گفتار ها جمع مقوله (مقول) :، گفتار ها، (قاطیغوریاس) حکما جواهر و اعراض دهگانه را} مقولات عشر {گویند. آنچه مشهور میان فلاسفه است مقولات برده قسم اند بحکم حصر عقلی و این تقسیم و حصر عقلی را ارسطو پایه گذاری کرده است. وی موجودات عالم را محدود و مشخص در ده مقوله کرده است که نه مقوله عرض و یک مقوله جوهر باشد، مقولات نه گانه عرضی عبارتند از: کم کیف وضع اضافه این متی ملک یا جده له فعل و انفعال (ان یفعل و ان ینفعل) یا فن مقولات. یا قاطیغوریاس نزد قدما یکی از بخشهای علوم منطقیه بود. مقوله ها، گفتار و گفته ها