جدول جو
جدول جو

معنی مقررات - جستجوی لغت در جدول جو

مقررات
(مُ قَرْ رَ)
جمع واژۀ مقرره. رجوع به مقرره شود، در اصطلاح اداری و حقوقی ایران در دو مورد بکار رود: الف - به معنی عام شامل قانون، تصویب نامه، آئین نامه، بخشنامه و هر چه که ضمانت اجرا داشته باشد ب - به معنی خاص در مقابل قانون (به معنی اخص) استعمال می شود. (ترمینولوژی حقوق، تألیف جعفری لنگرودی) ، (اصطلاح حقوق) تصمیمات و اقداماتی راجع به اعلان و اجرای قوانین که توسط وزرا (مقررات وزارتی) یا استانداران (مقررات ایالتی) یا شهرداری (مقررات شهرداری). یا برخی دیگر از مراجع صلاحیتدار اداری گرفته می شود و کتبی است نهایت اینکه اسلوب و فرم آن با فرم نامه های اداری فرق می کند. ممکن است به صورت مقررات کلی (نظامنامه) باشد و یا مخصوص به مورد خاص و شخص معین باشد، اولی را مقررات کلی و دومی را مقررات فردی (مانند ابلاع انتصاب شخصی به سمتی) نامند. (ترمینولوژی حقوق، تألیف جعفری لنگرودی).
- مقررات شهرداری، مقرراتی که شهرداری در زمینۀ اعلان و اجرای قانون وضع می کند. (ترمینولوژی حقوق، تألیف جعفری لنگرودی).
- مقررات فردی، مقررات ناظربه اعلان و اجرای قوانین که از مرجع صالح صادر شود وناظر بخصوص مورد معین باشد مانند ابلاع انتصاب شخص معین به سمت معین. (ترمینولوژی حقوق، تألیف جعفری لنگرودی).
- مقررات کلی، مقرراتی که در زمینۀ اعلان و اجرای قوانین از مراجع صلاحیتدار صادر می شود و اختصاص بخصوص مورد معین ندارد، در مقابل مقررات فردی بکار رفته است. (ترمینولوژی حقوق، تألیف جعفری لنگرودی).
- مقررات وزارتی، مقرراتی که وزیری در مقام اعلان یا اجرای قانون وضع می کند. (ترمینولوژی حقوق، تألیف جعفری لنگرودی)
لغت نامه دهخدا
مقررات
قانون، آئین نامه، بخشنامه
تصویری از مقررات
تصویر مقررات
فرهنگ لغت هوشیار
مقررات
((مُ قَ رَّ))
امور و قواعدی که باید مراعات شوند
تصویری از مقررات
تصویر مقررات
فرهنگ فارسی معین
مقررات
آیین نامه، آیین نامه ها
تصویری از مقررات
تصویر مقررات
فرهنگ واژه فارسی سره
مقررات
آیین نامه ها، دستورالعمل ها، ضوابط، قوانین
فرهنگ واژه مترادف متضاد
مقررات
أنظمةً
تصویری از مقررات
تصویر مقررات
دیکشنری فارسی به عربی
مقررات
Regulation
تصویری از مقررات
تصویر مقررات
دیکشنری فارسی به انگلیسی
مقررات
réglementation
تصویری از مقررات
تصویر مقررات
دیکشنری فارسی به فرانسوی
مقررات
regolamento
تصویری از مقررات
تصویر مقررات
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
مقررات
regulamentação
تصویری از مقررات
تصویر مقررات
دیکشنری فارسی به پرتغالی
مقررات
Regulierung
تصویری از مقررات
تصویر مقررات
دیکشنری فارسی به آلمانی
مقررات
regulacja
تصویری از مقررات
تصویر مقررات
دیکشنری فارسی به لهستانی
مقررات
регулирование
تصویری از مقررات
تصویر مقررات
دیکشنری فارسی به روسی
مقررات
регулювання
تصویری از مقررات
تصویر مقررات
دیکشنری فارسی به اوکراینی
مقررات
regulering
تصویری از مقررات
تصویر مقررات
دیکشنری فارسی به هلندی
مقررات
regulación
تصویری از مقررات
تصویر مقررات
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
مقررات
ضابطہ
تصویری از مقررات
تصویر مقررات
دیکشنری فارسی به اردو
مقررات
नियम
تصویری از مقررات
تصویر مقررات
دیکشنری فارسی به هندی
مقررات
กฎระเบียบ
تصویری از مقررات
تصویر مقررات
دیکشنری فارسی به تایلندی
مقررات
udhibiti
تصویری از مقررات
تصویر مقررات
دیکشنری فارسی به سواحیلی
مقررات
תַקָנוֹן
تصویری از مقررات
تصویر مقررات
دیکشنری فارسی به عبری
مقررات
規制
تصویری از مقررات
تصویر مقررات
دیکشنری فارسی به ژاپنی
مقررات
规定
تصویری از مقررات
تصویر مقررات
دیکشنری فارسی به چینی
مقررات
düzenleme
تصویری از مقررات
تصویر مقررات
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
مقررات
peraturan
تصویری از مقررات
تصویر مقررات
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
مقررات
নিয়মাবলী
تصویری از مقررات
تصویر مقررات
دیکشنری فارسی به بنگالی
مقررات
규정
تصویری از مقررات
تصویر مقررات
دیکشنری فارسی به کره ای

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از مقدرات
تصویر مقدرات
سرنوشت ها، نصیب ها، قسمت ها
فرهنگ فارسی عمید
(مُ حَرْ رِ)
جمع واژۀ محرّره. زنان آزادکننده
لغت نامه دهخدا
(مُ قَرْ رَ)
منسوب به مقررات. رجوع به مقررات شود، کسی که به رعایت دقیق مقررات و قوانین پای بند است. آنکه سخت پای بند اجرای کامل مقررات و قوانین است، و این در ادارات ایران به کارمندانی اطلاق شود که در اجرای قوانین و روش های تعیین شده کمترین انحرافی را روا نمیدارند و از هرگونه انعطافی خودداری می کنند
لغت نامه دهخدا
تصویری از مقدرات
تصویر مقدرات
سرنوشتها، تقدیرات، قسمتها
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از محررات
تصویر محررات
تزده ها نورده ها پیمان نامه ها
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تقررات
تصویر تقررات
جمع تقرر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مقرراتی
تصویر مقرراتی
منسوب به مقررات، کسی که بقوانین و مقررات پابند است: (آدمی مقرراتی است)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مقرراتی
تصویر مقرراتی
کسی که به اجرای مقررات سخت پایبند است
فرهنگ فارسی معین