- مقدمات
- جمع مقدمه، پیش بینی ها، زمینه سازی ها، زمینه ها، پیشگفت ها، جمع مقدمه، اموری که برای شروع در امری لازم است: (... و آن مبادی علم باشد و آنرا مقدمات موضوعه خوانند) (اساس الاقتباس. 395) یا مقدمات قیاس. صغری و کبری و مقدم و تالی یا مقدمات فعل. عبارتند از: تصور (علم تصوری و تصدیقی)، میل، شوق موکد، اراده جازم (اسفار. ج 3 ص 74 فرع. سج) یا مقدمات منطقی (منطقیه)، مراد همان قضایا است که مقدمات قیاس اند، جمع مقدمه
معنی مقدمات - جستجوی لغت در جدول جو
- مقدمات
- جمع مقدمه، اموری که برای شروع در امری لازم است
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
آغازین
Elementary, Preliminary
elementar, preliminar
elementar, vorläufig
elementarny, wstępny
элементарный , предварительный
елементарний , попередній
elementair, voorlopig
elemental, preliminar
élémentaire, préliminaire
elementare, preliminare
प्राथमिक , प्रारंभिक
মৌলিক , প্রাথমিক
dasar, pendahuluan
temel, başlangıç
기본적인 , 예비의
基本的 , 初步的
基本的な , 初歩的な
יסודי , ראשוני
msingi, awali
พื้นฐาน , ขั้นต้น
بدائيٌّ , تحضيريٌّ
ابتدائی
سروران
جمع تقدم
سرنوشت ها، نصیب ها، قسمت ها
کسانی که دارای مشاغل بالای دولتی هستند، در علوم ادبی عنوان عمومی کتاب هایی شامل حکایات و مقامه ها مثلاً مقامات حمیدی، جمع مقام، در تصوف مقام، کارهای سترگ و ستوده
جمع متقدمه
آبدستان ها خم ها
مناصب، مشاغل عالی و خطیر مانند وزارت و
جمع مقدسه، اشوکان، ورجاوندان، پارسایان
سرنوشتها، تقدیرات، قسمتها