کسانی که دارای مشاغل بالای دولتی هستند، در علوم ادبی عنوان عمومی کتاب هایی شامل حکایات و مقامه ها مثلاً مقامات حمیدی، جمع مقام، در تصوف مقام، کارهای سترگ و ستوده
کسانی که دارای مشاغل بالای دولتی هستند، در علوم ادبی عنوان عمومی کتاب هایی شامل حکایات و مقامه ها مثلاً مقامات حمیدی، جمعِ مقام، در تصوف مَقام، کارهای سترگ و ستوده
رنج کشیدن. (غیاث). مقاساه. تحمل. (از یادداشت به خط مرحوم دهخدا) : و اگرنه آتشی که تن من بر این رنجها الف گرفته است و در مقاسات شداید خو کرده در این حوادث زندگانی چگونه ممکن باشدی. (کلیله و دمنه چ مینوی ص 187). بنده را صبر او بود بر مقاسات آنچه بدو رسد از حکم حق سبحانه و تعالی. (ترجمه رسالۀ قشیریه چ فروزانفر ص 278). زبان تظلم بگشاد و مقاسات شداید و مکاید شرح داد. (سندبادنامه ص 216). تا مدت هفت سال بدین حال در مقاسات آن شداید و معانات آن مکاید گذارنیدند. (ترجمه تاریخ یمینی چ 1 تهران ص 56). چون به چاه حماد رسید، لشکر او به مقاسات اسفار و معانات اخطار متبرم گشته بودند. (ترجمه تاریخ یمینی چ 1 تهران ص 233). از تمادی ایام پدر و طول مقاسات هفوات او تبرم نمودند. (ترجمه تاریخ یمینی چ 1 تهران ص 316). بر سبیل مواسات روید و چون محنتی دررسد در مقاسات آن شریک و قسیم یکدیگر شوید. (مرزبان نامه چ قزوینی ص 37). چهار خصلت... بر دوستان عین فرض آمد، یکی آنکه چون بلایی به دوست رسد خود را در مقاسات آن با دوست شریک گرداند. (مرزبان نامه چ قزوینی ص 112). ’زروی’ به ملاقات او مقاساتی که از رنج تنهایی کشیده بود فراموش کرد. (مرزبان نامه چ قزوینی ص 135). و رجوع به مدخل های قبل و بعد شود
رنج کشیدن. (غیاث). مقاساه. تحمل. (از یادداشت به خط مرحوم دهخدا) : و اگرنه آتشی که تن من بر این رنجها الف گرفته است و در مقاسات شداید خو کرده در این حوادث زندگانی چگونه ممکن باشدی. (کلیله و دمنه چ مینوی ص 187). بنده را صبر او بود بر مقاسات آنچه بدو رسد از حکم حق سبحانه و تعالی. (ترجمه رسالۀ قشیریه چ فروزانفر ص 278). زبان تظلم بگشاد و مقاسات شداید و مکاید شرح داد. (سندبادنامه ص 216). تا مدت هفت سال بدین حال در مقاسات آن شداید و معانات آن مکاید گذارنیدند. (ترجمه تاریخ یمینی چ 1 تهران ص 56). چون به چاه حماد رسید، لشکر او به مقاسات اسفار و معانات اخطار متبرم گشته بودند. (ترجمه تاریخ یمینی چ 1 تهران ص 233). از تمادی ایام پدر و طول مقاسات هفوات او تبرم نمودند. (ترجمه تاریخ یمینی چ 1 تهران ص 316). بر سبیل مواسات روید و چون محنتی دررسد در مقاسات آن شریک و قسیم یکدیگر شوید. (مرزبان نامه چ قزوینی ص 37). چهار خصلت... بر دوستان عین فرض آمد، یکی آنکه چون بلایی به دوست رسد خود را در مقاسات آن با دوست شریک گرداند. (مرزبان نامه چ قزوینی ص 112). ’زروی’ به ملاقات او مقاساتی که از رنج تنهایی کشیده بود فراموش کرد. (مرزبان نامه چ قزوینی ص 135). و رجوع به مدخل های قبل و بعد شود
کردارهای نخستین و گفتارهای نخستین و چیزهایی که نخست وجود آنها لازم است. (ناظم الاطباء). جمع واژۀ مقدمه. چیزهایی که وجود آنها برای شروع در امری ضروری است: به حکم این مقدمات روشن می گردد که ملک بی دین باطل است. (کلیله و دمنه). من به حکم این مقدمات از علم طب تبرﱡمی نمودم. (کلیله و دمنه چ مینوی ص 47). بدین مقامات و مقدمات هرگاه که حوادث بر عاقل محیط شود باید که در پناه صواب رود. (کلیله و دمنه). پس از این مقدمات نتیجۀ آن همی آید که دبیر عاقل و فاضل مهین جمالی است از تجمل پادشاه. (چهارمقاله ص 41). شاعری صناعتی است که شاعر بر آن صناعت اتساق مقدمات موهمه کند. (چهارمقاله ص 4). پس به موجب این مقدمات واضح... (سندبادنامه ص 5). چون مبرهن شد بدین مقدمات که... (سندبادنامه ص 7). به مقدمات لایح و براهین واضح راجح است. (سندبادنامه ص 4). - مقدمات حکمت،اصطلاح اصولی است و بیانات مختلفی برحسب مورد برای آن شده است و بالجمله عبارت است از: 1- آنکه متکلم در مقام بیان تمام مراد باشد نه اهمال و اجمال. 2- قرینه و قیدی در بین نباشد که دلالت بر مقید کند. 3- امری که لفظ مطلق که بدان انصراف داشته باشد در مقام نباشد. در هر موردی که این سه مقدمه درست باشد می توان لفظ مطلق را بر شیوع و اطلاق حمل کرد و بالجمله عدم قرینۀ صارفه، قبح عقاب بلابیان و بودن متکلم در مقام بیان تمام مراد و نبودن قدر متیقن در مقام تخاطب. (فرهنگ علوم نقلی جعفر سجادی). - مقدمات خارجی، امور خارج از ماهیت و ذات اشیا را گویند مانند علت، سبب، شرط و عدم مانع. (فرهنگ علوم نقلی جعفر سجادی). - مقدمات داخلی، هرگاه ماهیتی مرکب باشد می توان گفت هر یک از اجزای آن نسبت به کل مقدمه است زیرا هر جزء هر چیزی غیر از خود آن چیز است. (از فرهنگ علوم نقلی جعفر سجادی). - مقدمات فعل، (اصطلاح منطق) عبارتند از: 1- تصور (علم تصوری و تصدیقی). 2- میل. 3- شوق مؤکد. 4- ارادۀ جازم. (فرهنگ علوم عقلی جعفر سجادی). - مقدمات قیاس، (اصطلاح منطق) صغری و کبری و مقدم و تالی. (فرهنگ علوم عقلی جعفر سجادی). - مقدمات منطقیه، مراد همان قضایاست که مقدمات قیاسند. (فرهنگ علوم عقلی جعفر سجادی)
کردارهای نخستین و گفتارهای نخستین و چیزهایی که نخست وجود آنها لازم است. (ناظم الاطباء). جَمعِ واژۀ مقدمه. چیزهایی که وجود آنها برای شروع در امری ضروری است: به حکم این مقدمات روشن می گردد که ملک بی دین باطل است. (کلیله و دمنه). من به حکم این مقدمات از علم طب تبرﱡمی نمودم. (کلیله و دمنه چ مینوی ص 47). بدین مقامات و مقدمات هرگاه که حوادث بر عاقل محیط شود باید که در پناه صواب رود. (کلیله و دمنه). پس از این مقدمات نتیجۀ آن همی آید که دبیر عاقل و فاضل مهین جمالی است از تجمل پادشاه. (چهارمقاله ص 41). شاعری صناعتی است که شاعر بر آن صناعت اتساق مقدمات موهمه کند. (چهارمقاله ص 4). پس به موجب این مقدمات واضح... (سندبادنامه ص 5). چون مبرهن شد بدین مقدمات که... (سندبادنامه ص 7). به مقدمات لایح و براهین واضح راجح است. (سندبادنامه ص 4). - مقدمات حکمت،اصطلاح اصولی است و بیانات مختلفی برحسب مورد برای آن شده است و بالجمله عبارت است از: 1- آنکه متکلم در مقام بیان تمام مراد باشد نه اهمال و اجمال. 2- قرینه و قیدی در بین نباشد که دلالت بر مقید کند. 3- امری که لفظ مطلق که بدان انصراف داشته باشد در مقام نباشد. در هر موردی که این سه مقدمه درست باشد می توان لفظ مطلق را بر شیوع و اطلاق حمل کرد و بالجمله عدم قرینۀ صارفه، قبح عقاب بلابیان و بودن متکلم در مقام بیان تمام مراد و نبودن قدر متیقن در مقام تخاطب. (فرهنگ علوم نقلی جعفر سجادی). - مقدمات خارجی، امور خارج از ماهیت و ذات اشیا را گویند مانند علت، سبب، شرط و عدم مانع. (فرهنگ علوم نقلی جعفر سجادی). - مقدمات داخلی، هرگاه ماهیتی مرکب باشد می توان گفت هر یک از اجزای آن نسبت به کل مقدمه است زیرا هر جزء هر چیزی غیر از خود آن چیز است. (از فرهنگ علوم نقلی جعفر سجادی). - مقدمات فعل، (اصطلاح منطق) عبارتند از: 1- تصور (علم تصوری و تصدیقی). 2- میل. 3- شوق مؤکد. 4- ارادۀ جازم. (فرهنگ علوم عقلی جعفر سجادی). - مقدمات قیاس، (اصطلاح منطق) صغری و کبری و مقدم و تالی. (فرهنگ علوم عقلی جعفر سجادی). - مقدمات منطقیه، مراد همان قضایاست که مقدمات قیاسند. (فرهنگ علوم عقلی جعفر سجادی)
جمع مبدعه، نو پدیدان آفریدگان، جمع مبدعه، نو یابان جمع مبدعه (مبدع) چیزهای تازه پدید آمده آفریده ها: و بعد از وقوف بر حقایق آن گرد دقایق مبدعات برآمدم، جمع مبدعه
جمع مبدعه، نو پدیدان آفریدگان، جمع مبدعه، نو یابان جمع مبدعه (مبدع) چیزهای تازه پدید آمده آفریده ها: و بعد از وقوف بر حقایق آن گرد دقایق مبدعات برآمدم، جمع مبدعه
جمع مقدمه، پیش بینی ها، زمینه سازی ها، زمینه ها، پیشگفت ها، جمع مقدمه، اموری که برای شروع در امری لازم است: (... و آن مبادی علم باشد و آنرا مقدمات موضوعه خوانند) (اساس الاقتباس. 395) یا مقدمات قیاس. صغری و کبری و مقدم و تالی یا مقدمات فعل. عبارتند از: تصور (علم تصوری و تصدیقی)، میل، شوق موکد، اراده جازم (اسفار. ج 3 ص 74 فرع. سج) یا مقدمات منطقی (منطقیه)، مراد همان قضایا است که مقدمات قیاس اند، جمع مقدمه
جمع مقدمه، پیش بینی ها، زمینه سازی ها، زمینه ها، پیشگفت ها، جمع مقدمه، اموری که برای شروع در امری لازم است: (... و آن مبادی علم باشد و آنرا مقدمات موضوعه خوانند) (اساس الاقتباس. 395) یا مقدمات قیاس. صغری و کبری و مقدم و تالی یا مقدمات فعل. عبارتند از: تصور (علم تصوری و تصدیقی)، میل، شوق موکد، اراده جازم (اسفار. ج 3 ص 74 فرع. سج) یا مقدمات منطقی (منطقیه)، مراد همان قضایا است که مقدمات قیاس اند، جمع مقدمه