جدول جو
جدول جو

معنی مقتوین - جستجوی لغت در جدول جو

مقتوین
(مَ تَ / مَ تَ وَ)
خادم که بر نان خدمت کند و به فارسی نان جامه نامندش. واحد و جمع و مذکر و مؤنث در آن یکسان است و گویندرجل مقتوین و هم مقتوین و هی مقتوین. (از منتهی الارب) (از آنندراج) (از ناظم الاطباء). مقتی ̍. (منتهی الارب) (اقرب الموارد). و رجوع به دو مادۀ قبل شود
لغت نامه دهخدا
مقتوین
نانجامه کسی که برابر کار خود نان و جامه ستاند
تصویری از مقتوین
تصویر مقتوین
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از مقتوله
تصویر مقتوله
زن مقتول، کشته شده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مستعین
تصویر مستعین
کسی که از کسی یاری بخواهد، یاری خواهنده
فرهنگ فارسی عمید
(مَ تَ)
جمع واژۀ مقتوی ّ. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). خدمتگزاران و گویند کسانی که در مقابل غذا مردم را خدمت کنند و این کلمه اغلب بر خادمان ملوک اطلاق شود. و واحد آن مقتوی و مقتی یا مقتوین است. (از اقرب الموارد). و رجوع به دو مادۀ بعد شود
لغت نامه دهخدا
(مَ تَ وی ی)
خدمتکار. (مهذب الاسماء). خادم. ج، مقتوون و مقاتوه و مقاتیه. (منتهی الارب) (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). و رجوع به مادۀ قبل و بعد شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از مقتبسین
تصویر مقتبسین
جمع مقتبس در حالت نصبی و جری (در فارسی مراعات این قاعده نکنند)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مقاتلین
تصویر مقاتلین
جمع مقاتل در حالت نصبی و جری (در فارسی مراعات این قاعده نکنند)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مقتصدین
تصویر مقتصدین
جمع مقتصد در حالت نصبی و جری (در فارسی مراعات این قاعده نکنند)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مقترحین
تصویر مقترحین
جمع مقترح درحالت نصبی و جری (درفارسی مراعات این قاعده نکنند)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مقتدرین
تصویر مقتدرین
جمع مقتدر درحالت نصبی و جری (در فارسی مراعات این قاعده نکنند)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مقبولین
تصویر مقبولین
جمع مقبول، پتیریشان، پذرفتگان، پسندیدگان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مقاومین
تصویر مقاومین
جمع مقاوم، پترانان، پتوکان، ایستاها، نستوهان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مقهورین
تصویر مقهورین
جمع مقهور، باختگان، شکست یافتگان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مقررین
تصویر مقررین
جمع مقرر در حالت نصبی و جری (در فارسی مراعات این قاعده نکنند)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مقدمین
تصویر مقدمین
جمع مقدم، پیشگامان، دلیران
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مقدسین
تصویر مقدسین
جمع مقدس، اشوکان، ورجاوندان، پارسایان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مقتوله
تصویر مقتوله
مونث مقتول کشته: مادینه مونث مقتول، جمع مقتولات
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مقومین
تصویر مقومین
جمع مقوم، ارزیابان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مستوطن
تصویر مستوطن
جایباش سازنده ساکن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مقیمین
تصویر مقیمین
جمع مقیم، ماندگاران، نشینندگان
فرهنگ لغت هوشیار
جمع مفتش، باز رسان جمع مفتش در حالت نصبی و جری (در فارسی مراعات این قاعده نکنند)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مفتنین
تصویر مفتنین
جمع مفتن درحالت نصبی و جری (درفارسی مراعات این قاعده نکنند)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مستویا
تصویر مستویا
بطور برابری و راستی و مستقیم
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مستویه
تصویر مستویه
مستویه در فارسی مونث مستوی بنگرید به مستوی مونث مستوی
فرهنگ لغت هوشیار
یاری خواهنده استعانت کننده یاری خواهنده: ای همه هستی که هست از کف تو مستعار نیست نیازی که نیست بر در تو مستعین. (خاقانی)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مستدین
تصویر مستدین
وام گیرنده
فرهنگ لغت هوشیار
جمع مرتد، دور وندان دینگردانان جمع مرتد در حالت نصبی و جری (در فارسی مراعات این قاعده کنند)
فرهنگ لغت هوشیار
جمع مدعو، فرا خواندگان مهمانان ماهمانان جمع مدعو در حالت نصبی و جری (در فارسی مراعات این قاعده نکنند)
فرهنگ لغت هوشیار
محتویه در فارسی مونث محتوی: فروست در بر دار درونمایه مونث محتوی جمع محتویات
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مقتوی
تصویر مقتوی
خدمتکار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مقتولین
تصویر مقتولین
جمع مقتول، کشتگان
فرهنگ لغت هوشیار
مقتضیه در فارسی مونث مقتضی بنگرید به مقتضی مقتضیه در فارسی مونث مقتضی بنگرید به مقتضی مونث مقتضی، جمع مقتضیات مونث مقتضی (-) : (طبقات صاحب منصبان که هر وقت اقتضا نماید بخدمات مقتضیه مامور خواهند شد) (مراه البلدان ج 1 ضمیمه ص 18)، جمع مقتضیات
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مدعوین
تصویر مدعوین
میهمانان، فراخواندگان
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از مقتولین
تصویر مقتولین
جان باختگان، کشتگان
فرهنگ واژه فارسی سره