- مقتولین
جمع مقتول، کشتگان
معنی مقتولین - جستجوی لغت در جدول جو
- مقتولین
جان باختگان، کشتگان
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
(مَ تَ / مَ تَ وَ)
لغت نامه دهخدا
خادم که بر نان خدمت کند و به فارسی نان جامه نامندش. واحد و جمع و مذکر و مؤنث در آن یکسان است و گویندرجل مقتوین و هم مقتوین و هی مقتوین. (از منتهی الارب) (از آنندراج) (از ناظم الاطباء). مقتی ̍. (منتهی الارب) (اقرب الموارد). و رجوع به دو مادۀ قبل شود
جمع معزول، هیالیدگان بر کناران جمع معزول در حالت نصبی و جری (در فارسی مراعات این قاعده نکنند)
جمع مشمول، پروستکان فرا گیران در نوشتگان جمع مشمول در حالت نصبی و جری (در فارسی مراعات این قاعده نکنند)
مسئولین در فارسی، جمع مسوول، امار مندان خورتاکان جمع مسوول (مسئول) در حالت نصبی و جری (در فارسی مراعات این قاعده نکنند)
جمع متوسل، آگیشایان نزدیکی جویندگان جمع متوسل در حالت نصبی و جری (در فارسی مراعات این قاعده نکنند)
جمع متوکل، ویتوران امید واران جمع متوکل در حالت نصبی و جری (در فارسی مراعات این قاعده نکنند)
جمع متولد در حالت نصبی و جری (در فارسی مراعات این قاعده نکنند) : متولدین سال... از خدمت نظام وظیفه معاف شدند
جمع متمول، دارندگان داریان جمع متمول در حالت نصبی و جری (در فارسی مراعات این قاعده نکنند)
پذیرندگان به گردن گیرندگان جمع متقبل در حالت نصبی و جری (در فارسی مراعات این قاعده نکنند)
جمع منتقل در حالت نصبی و جری (در فارسی مراعات این قاعده را نکنند)
