جدول جو
جدول جو

معنی مقبقب - جستجوی لغت در جدول جو

مقبقب(مُ قَ قِ)
سال آینده. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). اسمی است برای سال بعد از سال آینده. (از اقرب الموارد) ، پنجم سال. (مهذب الاسماء)
لغت نامه دهخدا
مقبقب(مُ قَ قَ / مُ قَ قِ)
شیر بیشه. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) (از محیط المحیط)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(هََ قَ قَ)
درشت استوار و توانا. (از منتهی الارب) (اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
(مَ)
باریک و لاغر. مقبوبه. (ناظم الاطباء). و رجوع به مقبوبه شود
لغت نامه دهخدا
(قِ قِ)
صدف دریائی. (منتهی الارب) (آنندراج). قسمی از صدف دریائی. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(قَ قَ)
شکم. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(مُ قَبْ بَ)
بیت مقبب، خانه قبه دار. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (از آنندراج) (از اقرب الموارد). قبه دار:
چو بر روی آب اوفتد آفتاب
ز گرمی مقبب شود روی آب.
نظامی.
، یکی از انواع سه گانه بسائط. (یادداشت به خطمرحوم دهخدا) ، حافر مقبب، سمی که گودی داشته باشد و دارای جوف بود. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
تصویری از قبقب
تصویر قبقب
شسن (صدف) شکم
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مقبب
تصویر مقبب
بنگرید به قبه دار و قبه
فرهنگ لغت هوشیار