گفتار. (غیاث). مقاله. سخن. گفتار. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) : هرکه حجت خواهدت آری جوابش تیغ تیز حجت ار تیغ است و بس درس و مقالت چیست پس. ناصرخسرو. بانوسخنان او کهن گشت آن شهره مقالت کسائی. ناصرخسرو. مقصود از تحریر این رسالت و تقریر این مقالت اظهار فضل نیست. (چهارمقاله ص 135). و عدت و آلت در ترتیب و تمشیت این مقالت بر مدد آسمانی امید می دارد. (مقامات حمیدی چ اصفهان ص 5). و من بر گوشه ای از آن هنگامه و بر طرفی از آن مقامه متفکر آن مقالت و متحیر آن حالت بودم. (مقامات حمیدی چ اصفهان ص 17). چون این گفت به سمع جمع رسید و هر یکی این مقالت بشنید زبان هر یک به اجابت اعلام استقبال کرد. (مقامات حمیدی چ اصفهان ص 38). هم ز بخت است کز مقالت من همه عالم غرائب و غرر است. خاقانی. مقالتهای حکمت باز کرده سخنهای مضاحک ساز کرده. نظامی. ، گفتگو: او (طغان) جوابی نالایق داد و آن مقالت به مجادلت کشید. (ترجمه تاریخ یمینی چ 1 تهران ص 29). اگر آنچه حسن سیرت توست بخلاف آن تقریر کنند و در معرض خطاب پادشاه آیی آن حالت که را مجال مقالت باشد... (گلستان)، مشاجره. مجادله: ازغایت حماقت و فرط جهالت سخنهایی که مادۀ وحشت و سرمایۀ مقالت بود می گفته... (جهانگشای جوینی چ قزوینی ج 1 ص 218). - مقالت کردن، گفتگو کردن. مجادله کردن. مشاجره کردن: روزی در میان جشنی با یک پسر از پسران مقالتی کرد هم در مجلس او را چنان بر زمین انداخت که باز برنخاست. (جهانگشای جوینی ج 1 ص 29). ، بخشی از کتاب. فصلی از کتاب: پس این کتاب مشتمل است بر چهار مقالت اول در ماهیت علم دبیری و... (چهارمقاله ص 19). پس در سر هر مقالتی از حکمت آنچه بدین کتاب لایق بود آورده شد و بعد از آن ده حکایت طرفه از نوادر آن باب و از بدایع آن مقالت که آن طبقه را افتاده باشد آورده آمد. (چهارمقاله ص 19). پس بدین حکایت این مقالت را ختم کنیم والسلام. (چهارمقاله ص 41)
گفتار. (غیاث). مقاله. سخن. گفتار. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) : هرکه حجت خواهدت آری جوابش تیغ تیز حجت ار تیغ است و بس درس و مقالت چیست پس. ناصرخسرو. بانوسخنان او کهن گشت آن شهره مقالت کسائی. ناصرخسرو. مقصود از تحریر این رسالت و تقریر این مقالت اظهار فضل نیست. (چهارمقاله ص 135). و عدت و آلت در ترتیب و تمشیت این مقالت بر مدد آسمانی امید می دارد. (مقامات حمیدی چ اصفهان ص 5). و من بر گوشه ای از آن هنگامه و بر طرفی از آن مقامه متفکر آن مقالت و متحیر آن حالت بودم. (مقامات حمیدی چ اصفهان ص 17). چون این گفت به سمع جمع رسید و هر یکی این مقالت بشنید زبان هر یک به اجابت اعلام استقبال کرد. (مقامات حمیدی چ اصفهان ص 38). هم ز بخت است کز مقالت من همه عالم غرائب و غرر است. خاقانی. مقالتهای حکمت باز کرده سخنهای مضاحک ساز کرده. نظامی. ، گفتگو: او (طغان) جوابی نالایق داد و آن مقالت به مجادلت کشید. (ترجمه تاریخ یمینی چ 1 تهران ص 29). اگر آنچه حسن سیرت توست بخلاف آن تقریر کنند و در معرض خطاب پادشاه آیی آن حالت که را مجال مقالت باشد... (گلستان)، مشاجره. مجادله: ازغایت حماقت و فرط جهالت سخنهایی که مادۀ وحشت و سرمایۀ مقالت بود می گفته... (جهانگشای جوینی چ قزوینی ج 1 ص 218). - مقالت کردن، گفتگو کردن. مجادله کردن. مشاجره کردن: روزی در میان جشنی با یک پسر از پسران مقالتی کرد هم در مجلس او را چنان بر زمین انداخت که باز برنخاست. (جهانگشای جوینی ج 1 ص 29). ، بخشی از کتاب. فصلی از کتاب: پس این کتاب مشتمل است بر چهار مقالت اول در ماهیت علم دبیری و... (چهارمقاله ص 19). پس در سر هر مقالتی از حکمت آنچه بدین کتاب لایق بود آورده شد و بعد از آن ده حکایت طرفه از نوادر آن باب و از بدایع آن مقالت که آن طبقه را افتاده باشد آورده آمد. (چهارمقاله ص 19). پس بدین حکایت این مقالت را ختم کنیم والسلام. (چهارمقاله ص 41)
جمع واژۀ مقلاد. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد) (از محیط المحیط). کلیدها: له مقالید السموات و الأرض و الذین کفروابآیات اﷲ أولئک هم الخاسرون. (قرآن 63/39). مفاتیح خزاین بدو سپرد و مقالید ممالک بدو تسلیم کرد. (ترجمه تاریخ یمینی چ 1 تهران ص 248). خاتم ملک بدو سپرد و مقالید خزاین بدو تسلیم کرد. (ترجمه تاریخ یمینی ایضاً ص 372). اگرچه او مقاود تقلید بر سر قومی کشیده است و مقالید حکم ایشان در آستین گرفته... ما را به میدان محاربت بیرون باید شدن. (مرزبان نامه). تا چون از حکم پادشاه جهان حاتم آخرالزمان قاآن مقالید حکومت در کف اهتمام صاحب یلواج نهاد... (جهانگشای جوینی چ قزوینی ج 1 ص 84). چنگیزخان فرمود... ولی عهد خود اورا می کنم و مقالید ملک در پنجۀ صرامت و کفایت او می نهم. (جهانگشای جوینی ایضاً ج 1 ص 143). آن جناب از غایت علو همت... مقالید انبار و... را پیش او نهاد. (حبیب السیر چ خیام ج 4 ص 6). مقالید شهر و قلعه به خدام آستان سدره مقام سپرد. (حبیب السیر چ قدیم تهران ج 3 ص 352). و رجوع به مقلاد شود. ضاقت علیه مقالیده، تنگ شد بر وی کارهای وی. (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد). القی الیه مقالید الامور، کلید کارها را به سوی او انداخت یعنی کارها را به وی تفویض کرد. (از اقرب الموارد)
جَمعِ واژۀ مِقلاد. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد) (از محیط المحیط). کلیدها: له مقالید السموات و الأرض و الذین کفروابآیات اﷲ أولئک هم الخاسرون. (قرآن 63/39). مفاتیح خزاین بدو سپرد و مقالید ممالک بدو تسلیم کرد. (ترجمه تاریخ یمینی چ 1 تهران ص 248). خاتم ملک بدو سپرد و مقالید خزاین بدو تسلیم کرد. (ترجمه تاریخ یمینی ایضاً ص 372). اگرچه او مقاود تقلید بر سر قومی کشیده است و مقالید حکم ایشان در آستین گرفته... ما را به میدان محاربت بیرون باید شدن. (مرزبان نامه). تا چون از حکم پادشاه جهان حاتم آخرالزمان قاآن مقالید حکومت در کف اهتمام صاحب یلواج نهاد... (جهانگشای جوینی چ قزوینی ج 1 ص 84). چنگیزخان فرمود... ولی عهد خود اورا می کنم و مقالید ملک در پنجۀ صرامت و کفایت او می نهم. (جهانگشای جوینی ایضاً ج 1 ص 143). آن جناب از غایت علو همت... مقالید انبار و... را پیش او نهاد. (حبیب السیر چ خیام ج 4 ص 6). مقالید شهر و قلعه به خدام آستان سدره مقام سپرد. (حبیب السیر چ قدیم تهران ج 3 ص 352). و رجوع به مقلاد شود. ضاقت علیه مقالیده، تنگ شد بر وی کارهای وی. (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد). القی الیه مقالید الامور، کلید کارها را به سوی او انداخت یعنی کارها را به وی تفویض کرد. (از اقرب الموارد)
ج مقاله. سخنها. گفتارها. اقوال. بیانات: تا چون به قال و قیل و مقالات مختلف از عمر چند سال میانشان فنا شدم. ناصرخسرو. من کهتر نمی گویم که آن الفاظ امثال را بکلی قذف و حذف کنند و در سلک مقالات و سبک رسالات... به کار ندارند. (منشآت خاقانی چ محمد روشن ص 174). سرانگشت قلمزن چو قلم بشکافید بن اجزای مقالات وسمر بگشایید. خاقانی. مقصود از اثبات حکایات و تاریخ آن است که مرد عاقل بی معانات تجارب، مجرب شود و به مطالعۀ امثال این مقالات مهذب گردد. (جهانگشای جوینی ج 1 ص 32). کرامت، جوانمردی و نان دهی است مقالات بیهوده طبل تهی است. سعدی (بوستان). شنیده ام که مقالات سعدی شیراز همی برند به عالم چو نافۀ ختنی. سعدی. هفت کشورنمی کنند امروز بی مقالات سعدی انجمنی. سعدی. که چند از مقالات آن بادسنج که نه ملک دارد نه فرمان نه گنج. سعدی (بوستان). مقالات نصیحت گو همین است که سنگ انداز هجران در کمین است. حافظ. ز دست رفته کنون گوش بی اشارت دست نمی شود ز مقالات دوستان خبرم. جامی. ، مجموعۀ سخنانی که صوفیه در مجالس می گفته اند و مریدان می نوشته اند. (کلیات شمس ج 7 چ فروزانفر، فرهنگ نوادرلغات) : آینه ام آینه ام مرد مقالات نه ام دیده شود حال من ار چشم شود گوش شما. مولوی (کلیات شمس ایضاً)
ج ِمقاله. سخنها. گفتارها. اقوال. بیانات: تا چون به قال و قیل و مقالات مختلف از عمر چند سال میانشان فنا شدم. ناصرخسرو. من کهتر نمی گویم که آن الفاظ امثال را بکلی قذف و حذف کنند و در سلک مقالات و سبک رسالات... به کار ندارند. (منشآت خاقانی چ محمد روشن ص 174). سرانگشت قلمزن چو قلم بشکافید بن اجزای مقالات وسمر بگشایید. خاقانی. مقصود از اثبات حکایات و تاریخ آن است که مرد عاقل بی معانات تجارب، مجرب شود و به مطالعۀ امثال این مقالات مهذب گردد. (جهانگشای جوینی ج 1 ص 32). کرامت، جوانمردی و نان دهی است مقالات بیهوده طبل تهی است. سعدی (بوستان). شنیده ام که مقالات سعدی شیراز همی برند به عالم چو نافۀ ختنی. سعدی. هفت کشورنمی کنند امروز بی مقالات سعدی انجمنی. سعدی. که چند از مقالات آن بادسنج که نه ملک دارد نه فرمان نه گنج. سعدی (بوستان). مقالات نصیحت گو همین است که سنگ انداز هجران در کمین است. حافظ. ز دست رفته کنون گوش بی اشارت دست نمی شود ز مقالات دوستان خبرم. جامی. ، مجموعۀ سخنانی که صوفیه در مجالس می گفته اند و مریدان می نوشته اند. (کلیات شمس ج 7 چ فروزانفر، فرهنگ نوادرلغات) : آینه ام آینه ام مرد مقالات نه ام دیده شود حال من ار چشم شود گوش شما. مولوی (کلیات شمس ایضاً)