جدول جو
جدول جو

معنی مقاراءه - جستجوی لغت در جدول جو

مقاراءه(طِ)
سبق گفتن و درس کتاب کردن و با هم مذاکره کردن. قراء. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). مشارکت کردن در درس. (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از مهاراجه
تصویر مهاراجه
عنوان هر یک از افراد طبقۀ اشراف در هند، فرمانروا، امیر
فرهنگ فارسی عمید
(سَ تَ)
برابری و نبرد نمودن. (آنندراج). معارضه کردن و پیشی گرفتن. (از ناظم الاطباء) ، صلاح کردن با زن خود بر جدائی. (آنندراج). مفارقت کردن و از وی جدا شدن. مصالحه کردن با زن بر جدائی. (از ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(شَ فا)
انبوهی کردن. زحمت دادن. (صراح) (منتهی الارب). مزاحمه. دک. (متن اللغه). گرد آمدن قوم بر کسی. (صراح) (منتهی الارب) ، انبوه شدن دیون بر کسی. (از متن اللغه). زیاد شدن قرض ها
لغت نامه دهخدا
(شَ)
پرهیز کردن و ترسیدن از کسی. (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد) (از متن اللغه) ، نگریستن کسی را. (از منتهی الارب). مراقبت کردن. پاییدن. (از اقرب الموارد) (از متن اللغه) ، نگاه داشتن و نگاهبانی کسی کردن. (از منتهی الارب). حراست کردن. (از اقرب الموارد) (از متن اللغه)
لغت نامه دهخدا
(صَ)
از ’ش ط ء’، همدیگر بر کنار رودبار و مانند آن رفتن. (منتهی الارب) (آنندراج) (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
(سَ سَ)
با یکدیگر فحش گفتن. (منتهی الارب) (تاج المصادر بیهقی) (ناظم الاطباء). بد زبانی با یکدیگر کردن. مفاحشه. با یکدیگر فحش گفتن. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا)
لغت نامه دهخدا
(سَ لَ کَ)
از ’ب وء’، کشتن قاتل را بجای قتیل پس برابر ساختن. (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
(شَ)
مداراه. رجوع به مداراه شود
لغت نامه دهخدا
(طُ)
موافقت کردن با کسی. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
(مُ قَرْ رَ ءَ)
زن که انقضای اقراء وی را انتظار کنند. (منتهی الارب). زنی که انقضای ایام حیض آن را انتظار کشند. (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
تصویری از مهاراجه
تصویر مهاراجه
سنسکریت مهرات مهراد مهمیر میر بزرگ شاه بزرگ امیر بزرگ (در هند)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مهاراجه
تصویر مهاراجه
((مَ جِ))
توانگر، ثروتمند
فرهنگ فارسی معین
تصویری از مکارانه
تصویر مکارانه
خبيثٌ
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از مکارانه
تصویر مکارانه
Deviously
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از مکارانه
تصویر مکارانه
de manière rusée
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از مکارانه
تصویر مکارانه
狡猾地
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از مکارانه
تصویر مکارانه
চালাকি করে
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از مکارانه
تصویر مکارانه
چالبازانہ طریقے سے
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از مکارانه
تصویر مکارانه
อย่างเจ้าเล่ห์
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از مکارانه
تصویر مکارانه
kwa ujanja
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از مکارانه
تصویر مکارانه
狡猾に
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از مکارانه
تصویر مکارانه
교활하게
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از مکارانه
تصویر مکارانه
ערמומי
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از مکارانه
تصویر مکارانه
de maneira astuta
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از مکارانه
تصویر مکارانه
hileli bir şekilde
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از مکارانه
تصویر مکارانه
dengan cara licik
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از مکارانه
تصویر مکارانه
चालाकी से
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از مکارانه
تصویر مکارانه
de manera astuta
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از مکارانه
تصویر مکارانه
sluw
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از مکارانه
تصویر مکارانه
хитро
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از مکارانه
تصویر مکارانه
хитро
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از مکارانه
تصویر مکارانه
chytrze
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از مکارانه
تصویر مکارانه
listig
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از مکارانه
تصویر مکارانه
in modo astuto
دیکشنری فارسی به ایتالیایی