قیاد. مهار. لگام: اعطاک مقادته، یعنی مهار او را به تو داد وفرمانبر و منقاد تو شد. (ناظم الاطباء). اعطاه مقادته، یعنی فرمانبر او گشت و منقاد شد. (منتهی الارب)
قیاد. مهار. لگام: اعطاک مقادته، یعنی مهار او را به تو داد وفرمانبر و منقاد تو شد. (ناظم الاطباء). اعطاه مقادته، یعنی فرمانبر او گشت و منقاد شد. (منتهی الارب)
کشیدن. (تاج المصادربیهقی). کشیدن ستور و جز آن. خلاف سوق. چه سوق، راندن از عقب و مقاده و قود، کشیدن از جلو را گویند. (ازمنتهی الارب) (از اقرب الموارد) (از محیط المحیط)
کشیدن. (تاج المصادربیهقی). کشیدن ستور و جز آن. خلاف سوق. چه سوق، راندن از عقب و مقاده و قود، کشیدن از جلو را گویند. (ازمنتهی الارب) (از اقرب الموارد) (از محیط المحیط)
مقامه در فارسی نشستنگه (مجلس) در باغ بگشاد سالار بار نشستنگهی ساخت بس شاهوار، سخنرانی گفتار، پایگاه، نوشته آهنگین، گامه در سوفیگری مجلس، خطبه، شرح داستان بیان سر گذشت، مقاله ای ادبی که به نثر فنی مشحون به صنایع بدیعی و توام با اشعار و امثال آورده شود مانند: مقامات بدیعی و مقامات حریری (در عربی) و مقامات حمیدی (در فارسی)، جمع مقامات
مقامه در فارسی نشستنگه (مجلس) در باغ بگشاد سالار بار نشستنگهی ساخت بس شاهوار، سخنرانی گفتار، پایگاه، نوشته آهنگین، گامه در سوفیگری مجلس، خطبه، شرح داستان بیان سر گذشت، مقاله ای ادبی که به نثر فنی مشحون به صنایع بدیعی و توام با اشعار و امثال آورده شود مانند: مقامات بدیعی و مقامات حریری (در عربی) و مقامات حمیدی (در فارسی)، جمع مقامات