شیخ مفید، محمد بن النعمان بن عبدالسلام، مکنی به ابوعبدالله و معروف به ابن المعلم. محقق بزرگ، کثیر التصانیف در اصول و کلام و فقه. در عکبرا به ده فرسنگی بغداد متولد شد و در همین شهر نشأت یافت و درگذشت. وی پیشوای امامیه در زمان خود بود و در حدود دویست تصنیف به او نسبت داده شده که از جملۀ آنهاست: ’الارکان فی دعائم الدین’ و ’العیون و المحاسن’ و ’اصول الفقه’ و ’الکلام فی وجوه اعجاز القرآن’ و ’تاریخ الشریعه’ و ’الایضاح فی الامامه’. و رجوع به روضات الجنات ص 563 و الاعلام زرکلی و اسمأالمؤلفین ج 2 ص 61 و شیخ مفید در همین لغت نامه شود عبدالرحمان نیشابوری. از علمای تشیع است. مؤلف کتاب النقض وی و برادرش، ابوسعید محمد را ازمتأخران می شمارد. و رجوع به کتاب النقض ص 51 شود خواجه مفید، عبدالجبار قزوینی. از علمای تشیع است. مؤلف کتاب النقض وی را ازمتأخران می شمارد. و رجوع به کتاب النقض ص 51 شود
شیخ مفید، محمد بن النعمان بن عبدالسلام، مکنی به ابوعبدالله و معروف به ابن المعلم. محقق بزرگ، کثیر التصانیف در اصول و کلام و فقه. در عکبرا به ده فرسنگی بغداد متولد شد و در همین شهر نشأت یافت و درگذشت. وی پیشوای امامیه در زمان خود بود و در حدود دویست تصنیف به او نسبت داده شده که از جملۀ آنهاست: ’الارکان فی دعائم الدین’ و ’العیون و المحاسن’ و ’اصول الفقه’ و ’الکلام فی وجوه اعجاز القرآن’ و ’تاریخ الشریعه’ و ’الایضاح فی الامامه’. و رجوع به روضات الجنات ص 563 و الاعلام زرکلی و اسمأالمؤلفین ج 2 ص 61 و شیخ مفید در همین لغت نامه شود عبدالرحمان نیشابوری. از علمای تشیع است. مؤلف کتاب النقض وی و برادرش، ابوسعید محمد را ازمتأخران می شمارد. و رجوع به کتاب النقض ص 51 شود خواجه مفید، عبدالجبار قزوینی. از علمای تشیع است. مؤلف کتاب النقض وی را ازمتأخران می شمارد. و رجوع به کتاب النقض ص 51 شود
فایده دهنده. (آنندراج). فایده دهنده. سودمند. بافایده. نافع. (از ناظم الاطباء). سودبخش. (از محیط المحیط) : آنگاه... انابت مفید نباشد. (کلیله و دمنه). هر کجا رأی پست بود شجاعت قوی مفید نباشد. (کلیله و دمنه). این هر دو مقامۀ سابق و لاحق که به عبارت تازی و لغت حجازی ساخته و پرداخته شده است اگرچه بر هر دو مزید نیست، اما عوام عجم را مفید نه. (مقامات حمیدی چ اصفهان ص 4). اما با قضای آسمانی کوشش انسانی مفید نیست. (لباب الالباب). فرمود که هرچند نه قوت بازو مفید خواهد بود نه حصانت مکان منجح، اما هم بارو را مرمت و عمارت واجب می باید داشت. (جهانگشای جوینی چ قزوینی ج 1 ص 135). امید به فضل و رحمت الهی چنان است که طالبان صادق را در استکشاف معالم طریقت... مفید و کافی بود. (مصباح الهدایه چ همایی ص 9). بشنو اندرزهای ابن یمین گر مفید است زآن ملال مکن. ابن یمین. - مفید آمدن، سودمند واقع شدن. فایده بخشیدن: فی الجمله چندانکه بگفت مفید نیامد. (کلیله ودمنه). - مفید معنایی بودن، افاده کردن آن معنی. رسانیدن آن معنی: پسوند ’گر’ در کلماتی، از قبیل ’دادگر’ و ’ستمگر’ مفید معنی مبالغه است. - نامفید، بیفایده. ناسودمند. که فایده ای از آن عاید نشود: و علم بی عمل نامفید بود. (سندبادنامه ص 4). ، کسی که مال حاصل می کند و در جوانمردی خرج می کند. (ناظم الاطباء) ، کسی را گویند که با نقل احادیث مشایخ به مردم فایده رساند. (از انساب سمعانی) ، (اصطلاح علم لغت و منطق) در اصطلاح علمای لغت و منطق، مقابل مهمل است. هر لفظ موضوع اعم از اینکه مفرد باشد یا مرکب مفید است. (از کشاف اصطلاحات الفنون ج 2 ص 1115)
فایده دهنده. (آنندراج). فایده دهنده. سودمند. بافایده. نافع. (از ناظم الاطباء). سودبخش. (از محیط المحیط) : آنگاه... انابت مفید نباشد. (کلیله و دمنه). هر کجا رأی پست بود شجاعت قوی مفید نباشد. (کلیله و دمنه). این هر دو مقامۀ سابق و لاحق که به عبارت تازی و لغت حجازی ساخته و پرداخته شده است اگرچه بر هر دو مزید نیست، اما عوام عجم را مفید نه. (مقامات حمیدی چ اصفهان ص 4). اما با قضای آسمانی کوشش انسانی مفید نیست. (لباب الالباب). فرمود که هرچند نه قوت بازو مفید خواهد بود نه حصانت مکان منجح، اما هم بارو را مرمت و عمارت واجب می باید داشت. (جهانگشای جوینی چ قزوینی ج 1 ص 135). امید به فضل و رحمت الهی چنان است که طالبان صادق را در استکشاف معالم طریقت... مفید و کافی بود. (مصباح الهدایه چ همایی ص 9). بشنو اندرزهای ابن یمین گر مفید است زآن ملال مکن. ابن یمین. - مفید آمدن، سودمند واقع شدن. فایده بخشیدن: فی الجمله چندانکه بگفت مفید نیامد. (کلیله ودمنه). - مفید معنایی بودن، افاده کردن آن معنی. رسانیدن آن معنی: پسوند ’گر’ در کلماتی، از قبیل ’دادگر’ و ’ستمگر’ مفید معنی مبالغه است. - نامفید، بیفایده. ناسودمند. که فایده ای از آن عاید نشود: و علم بی عمل نامفید بود. (سندبادنامه ص 4). ، کسی که مال حاصل می کند و در جوانمردی خرج می کند. (ناظم الاطباء) ، کسی را گویند که با نقل احادیث مشایخ به مردم فایده رساند. (از انساب سمعانی) ، (اصطلاح علم لغت و منطق) در اصطلاح علمای لغت و منطق، مقابل مهمل است. هر لفظ موضوع اعم از اینکه مفرد باشد یا مرکب مفید است. (از کشاف اصطلاحات الفنون ج 2 ص 1115)