جدول جو
جدول جو

معنی مفتخوری - جستجوی لغت در جدول جو

مفتخوری(مُ خوَرْ / خُرْ)
کار آدم مفتخور. طفیلی بودن و بند و بلای این و آن شدن. (فرهنگ لغات عامیانۀ جمالزاده). مفتخواری
لغت نامه دهخدا
مفتخوری
عمل مفت خوار
تصویری از مفتخوری
تصویر مفتخوری
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از مفت خور
تصویر مفت خور
کسی که بی رنج و زحمت چیزی به دست بیاورد، آنکه مال دیگران را به رایگان بخورد
فرهنگ فارسی عمید
(خَ / خیا)
کسی که بی زحمت می خورد. (ناظم الاطباء). آنکه بدون رنج و کوشش از نتیجۀ سعی و عمل دیگران بهره برد. و رجوع به مفتخور و ترکیب مفت خوردن ذیل مفت شود
لغت نامه دهخدا
(مُ خوا / خا)
حالت و صفت مفتخوار. و رجوع به مفتخوار و مفتخوری شود
لغت نامه دهخدا
(مُ بَ)
کار آدم مفت بر و متقلب در قمار، عده ای هستند که کارشان یافتن اشخاص ساده لوح و مفت بردن پول آنهاست و ایشان را مفت بر و عملشان را مفت بری نامند. (فرهنگ لغات عامیانۀ جمالزاده). صفت آنکه در قمار پولی همراه ندارد و بازی کند. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). و رجوع به مفت بر شود
لغت نامه دهخدا
(خَ / خیا بَ)
آدم بیکار و تن پرور و طفیلی. کسی که برای تأمین زندگی خود، هوار این و آن می شود. (فرهنگ لغات عامیانۀ جمالزاده). که بی خدمتی و کاری معاش گذراند. که بی تحمل رنج کاری متنعم ازنعمتی است. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). مفتخوار. و رجوع به مفتخوار و ترکیب مفت خوردن ذیل مفت شود
لغت نامه دهخدا
در تازی نیامده پردگی پرده نشینی پاکدامنی پوشیده شدن پنهان بودن، پرده نشینی، پاکدامنی عفت: دوستان، دختر رز توبه ز مستوری کرد شد سوی محتسب و کار بدستوری کرد. (حافظ)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فاخوری
تصویر فاخوری
سریانی تازی گشته از فخرا سفال ساز سفالگر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مفتخوار
تصویر مفتخوار
کسی که بی زحمت می خورد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مفت خواری
تصویر مفت خواری
عمل مفت خوار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مفت خور
تصویر مفت خور
مفت خوار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مفتخور
تصویر مفتخور
مفت خوار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مفت خوری
تصویر مفت خوری
عمل مفت خوار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مفتخواری
تصویر مفتخواری
عمل مفت خوار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از موتوری
تصویر موتوری
جنبایی منسوب به موتور، آنچه که دارای موتور است موتور دار: (قایق موتوری)
فرهنگ لغت هوشیار
اسم انگل، بیکاره، پخته خوار، طفیلی، مفتخور
فرهنگ واژه مترادف متضاد
تصویری از موتوری
تصویر موتوری
Motor
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از موتوری
تصویر موتوری
moteur
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از موتوری
تصویر موتوری
motor
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از موتوری
تصویر موتوری
মোটর
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از موتوری
تصویر موتوری
马达的
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از موتوری
تصویر موتوری
injini
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از موتوری
تصویر موتوری
모터
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از موتوری
تصویر موتوری
motorlu
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از موتوری
تصویر موتوری
motor
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از موتوری
تصویر موتوری
motore
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از موتوری
تصویر موتوری
मोटर
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از موتوری
تصویر موتوری
silnik
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از موتوری
تصویر موتوری
motor
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از موتوری
تصویر موتوری
Motor
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از موتوری
تصویر موتوری
motor
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از موتوری
تصویر موتوری
мотор
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از موتوری
تصویر موتوری
мотор
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از موتوری
تصویر موتوری
モーターの
دیکشنری فارسی به ژاپنی