- مغذی
چیزی که دارای ارزش غذایی باشد، تغذیه کننده
معنی مغذی - جستجوی لغت در جدول جو
- مغذی(مُ غَذْ ذی)
غذادهنده. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) (از اقرب الموارد). و رجوع به تغذیه شود، پرورنده. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد) ، در تداول فارسی امروز، دارای مواد غذائی. آنچه خاصیت غذایی فراوان داشته باشد
- مغذی
غذا دهنده، دارای مواد غذایی، خوراکی، خور شرسان
- مغذی((مُ تَ نَ))
چیزی که دارای مواد غذایی باشد، غذا دهنده، دارای ارزش غذایی
- مغذی
پرنیرو
- مغذی
انرژی دار، انرژی زا، قوت بخش، مقوی
متضاد: غیر مغذی
متضاد: غیر مغذی
- مغذی
مغذّيةً
- مغذی
Nutritious, Nutrient
- مغذی
nutriment, nutritif
- مغذی
nutriente, nutritivo
- مغذی
nutriente, nutritivo
- مغذی
Nährstoff, nahrhaft
- مغذی
składnik odżywczy, pożywny
- مغذی
питательное вещество , питательный
- مغذی
поживна речовина , поживний
- مغذی
مغذّی
- مغذی
مغذی , مغذی
- مغذی
สารอาหาร , อาหารดี
- مغذی
virutubisho, lishe
- مغذی
חומר מזין , מזין
- مغذی
栄養素 , 栄養豊富な
- مغذی
营养素 , 营养丰富的
- مغذی
영양소 , 영양가 있는
- مغذی
voedingsstof, voedzaam
- مغذی
nutrisi, bergizi
- مغذی
পুষ্টি উপাদান , পুষ্টিকর
- مغذی
पोषक तत्व , पोषक
- مغذی
nutriente
- مغذی
besin, besleyici
