جدول جو
جدول جو

معنی مغبات - جستجوی لغت در جدول جو

مغبات
مغبه ها، پایان کارها، پایان چیزها، جمع واژۀ مغبه
تصویری از مغبات
تصویر مغبات
فرهنگ فارسی عمید
مغبات
(مَ غَبْ با)
جمع واژۀ مغبّه. پایانها. عاقبتها: تا در آیینۀ فکرت مغبات احوال و مغیبات مآل تمام مطالعه کند. (مرزبان نامه). و رجوع به مغبه شود
لغت نامه دهخدا
مغبات
جمع مغبه، پایان ها، سرانجام ها
تصویری از مغبات
تصویر مغبات
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(رَ غَ)
جمع واژۀ رغبه و رغبه. رجوع به دو کلمه مذکور شود
لغت نامه دهخدا
(مُ رَغْ غِ)
جمع واژۀ مرغّبه. رجوع به مرغبه شود
لغت نامه دهخدا
(مُ رَغْ غَ)
جمع واژۀ مرغّبه. چیزهای پسندیده و مرغوب. (غیاث) (آنندراج). رجوع به مرغّبه شود
لغت نامه دهخدا
(مِ ذَبْ با)
جمع واژۀ مذبه. رجوع به مذبّه شود
لغت نامه دهخدا
طعامی که از بادنجان و گوشت پزند. (از بحر الجواهر، یادداشت به خط مرحوم دهخدا)
لغت نامه دهخدا
(مَ / مُ غَیْ یَ)
جمع واژۀ مغیبه یا مغیّبه. چیزهای پنهانی. چیزهای غیبی. (از ناظم الاطباء) (از یادداشت به خط مرحوم دهخدا) : در مکنونات مغیبات سخن گوید و از سرایر و ضمایر نشان دهد. (سندبادنامه ص 242). حزم او که... از مغیبات و مکنونات قدر خبر می دهد... (سندبادنامه ص 12). معنی اعتقاد انعقاد صورت علمی است یا ظنی دردل به وجود مغیبات. (مصباح الهدایه چ همایی ص 14)
لغت نامه دهخدا
(مِ)
شتر ماده ای که بسیارشیر گردد سپس ناقه های دیگر که با او بچه آوردند. (منتهی الارب) (از ناظم الاطباء). ماده شتری که شیر آن پس ازهمه شترانی که با وی بچه آورده اند بسیار گردد. (ازاقرب الموارد) ، خرمابن غبار برنشسته. (منتهی الارب) (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
(مُ غَلْ لا)
جمع واژۀ مغل ّ. (اقرب الموارد). به معنی مستغلات است. (از المنجد). و رجوع به مغل و مستغلات شود
لغت نامه دهخدا
(مَ صَبْ با)
جمع واژۀ مصبه. آبدستانها. (مهذب الاسماء). و رجوع به مصبه شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از مرغبات
تصویر مرغبات
جمع مرغبه، جمع مرغبه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مغباه
تصویر مغباه
تله
فرهنگ لغت هوشیار
جمع مغیبه، پوشگان گمشدگان، جمع مغیبه، شو گمان جمع مغیبه (مغیب) زنانی که شوهرانشان غایب باشند، جمع مغیبه... (ازمغیبات خبر میدهد)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مبات
تصویر مبات
شب گذراندن
فرهنگ لغت هوشیار